tag:blogger.com,1999:blog-84631829036853998692024-02-21T00:37:56.991+03:30زخمهنوشته های منصوره موسویAnonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.comBlogger145125tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-25557276181290624042018-11-25T17:15:00.005+03:302018-11-25T17:15:42.787+03:30منع خشونت علیه زنان<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
امروز روز جهانی منع خشونت علیه زنان است.<br />
درباره انواع خشونتی که بر زنان روا داشته میشود هرچه بگوییم کم است چون همچنان آمار خشونت جسمی. جنسی. روانی. مالی. سیاسی. اجتماعی فراوان است.<br />
اما از یاد نبریم زنی را که خشونت دیده<br />
باورش کنیم<br />
حمایت کنیم<br />
تنهایش نگذاریم<br />
پیشداوری نکنیم<br />
او را شماتت نکنیم چرا با مردی(پدر. همسر. رفیق. شریک جنسی و ...) که با او به خشونت رفتار می کند زندگی می کند؟! بلکه تلاش کنیم قوانین زن ستیز و رسوم و آداب و سنتهایی که زن را تحقیر می کنند به زیر سوال ببریم.<br />
یاری رسان باشیم و نه سرزنشگر</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-46737644653185048212018-10-07T12:19:00.000+03:302018-10-07T12:19:05.385+03:30کودکی هایی که نمی بالند<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
آرامگاه جای کودکی نیست که هنوز زمان اندکی را بین تاریکی رحم و تاریکی گور طی کرده است. کودکی که میخواهد بازیگوشانه جست و خیز کند و ببالد و شکوفا شود... قلمم می ماند وقتی به واژه های ببالد و شکوفا شود میرسم. چه تعداد از کودکانی که هر روز از زایشگاه ها و خانه ها پا به عرصه حیات و "جامعه" می گذارند، می توانند بالیدن و شکوفا شدن را تجربه کنند؟<br />
جامعه ای که قرار است جامه نو به تن کند و جامه کهنه را به باد بسپرد اول از همه باید تعاریفش را نو کند. تعاریف "بالیدن و شکوفا شدن"، تعاریف "بازیگوشی" و "کودکی"! قطعا تعریف کودکی در دنیای مدرن با تعریف آن در دنیای کهنه متفاوت است. در دنیای مدرن، کودکی آن سرخطی نیست که انتهایش به بزرگسالی میرسد.<br />
کودکی مفهومی یک بعدی و انتزاعی نیست، یک مرحله نیست، بلکه یک ساختار اجتماعی تام است که با طبقه، جنسیت و نژاد در هم آمیخته است، پدیده ای اجتماعی است که با ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه کنش متقابل دارد. کودکی، پدیده ای منفعل نیست بلکه پدیده ای است که می تواند فعالانه و کنشمندانه ساختارهای اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد . به همین دلیل است که ما در جوامع گوناگون با کودکی های واحد و یکسان روبرو نیستیم. در یک جامعه واحد نیز، ما با کودکی های یکسانی سروکار نداریم.<br />
بنابراین نگاه جامعه شناسی به کودکی نگاهی چندجانبه و فراگیر و تام است. تا زمانی که کودکی بعنوان پدیده ای اجتماعی تعریف نشود و ابعاد اجتماعی آن مورد بررسی های جامعه شناختی قرار نگیرد و موضوع فقط به مطالعات خرد و بیولوژیک یا روان شناختی محدود شود، ساختارهای کهنه کودکی درهم نمی شکند. ساختارهای کهنه ای که کودکی را مرحله ای بیولوژیک و روان شناختی میداند که در مناسبات خانوادگی و روابط والدین و فرزندان طی می شود. ساختارهای کهنه کودکان را صرفا متعلق به خانواده می دانند (بخشی از اموال پدران خانواده) و در بیشتر موارد به هنگام جدایی زن و شوهر، کودکان نیز وارد چانه زنی های طلاق میشود. ساختارهای کهنه، کودکان را بعنوان کنشگرانی اجتماعی که سلامت روان و جسمشان میتواند بر جامعه تاثیر بگذارد، در نظر نمیگیرند، بلکه آنها را موجوداتی وابسته، منفعل و ضعیف می دانند که فقط نیاز به "مراقبت" دارند و می توانند این "مراقبت" را از آنها دریغ کنند یا به آنها ببخشند...<br />
و عجیب است جامعه ای که قرار است رخت نو به تن کند، هنوز در دانشگاه هایش رشته مطالعات کودکان جایگاهی ندارد و حتی واحدی به آن اختصاص نمی یابد.<br />
بالندگی و شکوفایی و کنشمندانه بودن کودکان در ساختارهای جامعه اولویت و اهمیتی ندارد. در ساختارهای کهنه مهم این است که خانواده ها فرزندخواه و فرزند آور باشند و فرزند آوری به جشن باشکوهی تبدیل شود؛ بی آنکه کودکی از جایگاهی برخوردار باشد که بسترش خاک گورستان نباشد.<br />
منصوره موسوی<br />
بقیه مطالب را در روزنامه قانون امروز بخوانید:<br />
http://www.ghanoondaily.ir/fa/news/main/111034/----اگر-شاهد-کودکآزاری-باشید،-چه-می-کنید؟-<br />
و در ایرنا:<br />
http://www.irna.ir/fa/News/83055435</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-19079940336306376632018-08-11T17:02:00.001+04:302018-10-07T12:16:44.480+03:30روز جهانی بچه نخواستن<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhorQpeJT3FHw8E74lxWDgnIXwcsZGuJsC_mG9v9wejVb4aaPKbXQoG34q-2JkUxO_SZmZHaNdfUeGPpbGgafg48r2eTbZpZjcmkJoBuXv3_LR5DOsSxS3_GZf89XtHPPO23kQgv8_XVOLC/s1600/38148111_2090050231068527_6209370885686558720_n.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="519" data-original-width="720" height="230" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhorQpeJT3FHw8E74lxWDgnIXwcsZGuJsC_mG9v9wejVb4aaPKbXQoG34q-2JkUxO_SZmZHaNdfUeGPpbGgafg48r2eTbZpZjcmkJoBuXv3_LR5DOsSxS3_GZf89XtHPPO23kQgv8_XVOLC/s320/38148111_2090050231068527_6209370885686558720_n.jpg" width="320" /></a></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">یک اوت یا همان ده مرداد خودمان روز جهانی بچه نخواستن است. روزی برای زنان و مردانی که به دلایل گوناگون نخواسته اند بچه دار شوند. </span><br />
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">روز بچه نخواستن ارج گذاردن به تصمیم آگاهانه و البته داوری نکردن آنهاست.</span><br />
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">یاد بگیریم در مواجهه با افرادی که بهردلیل بچه ندارند این پرسشهای تکراری را نپرسیم:</span><br />
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">چرا بچه دار نمی شوی؟</span><br />
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">کی بچه دار می شوی؟</span><span class="text_exposed_show" style="background-color: white; color: #1d2129; display: inline; font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;"><br />مراقب باش که دارد برای بچه دارشدنت دیر می شود..<br />ما کی پدربزرگ. مادربزرگ. خاله. عمه. دایی. عمو و.... می شویم؟<br />مطمینی بچه نمیخوای؟ مگه میشه؟<br />هیچی جای بچه خودتو نمیگیره<br />و چندین پرسش و اظهارنظر دیگر از این دست که سخت قضاوت کننده و آزاردهنده اند.</span></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-54130861369087699032018-08-11T16:57:00.000+04:302018-08-11T16:57:44.379+04:30نگاهی جامعه شناختی به کودک همسری، کودک مادری<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br /></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">ازدواج زودرس از نظر بسیاری از جامعهشناسان و حقوقدانان و روانشناسان، شکلی از ازدواج اجباری است. زیرا چنین ازدواجهایی بدون هرگونه توافق معتبر بین طرفین ازدواج است و فرد به دلیل کم سن و سال بودن هیچگونه معیار دقیق یا منطقی برای انتخاب همسر ندارد و معمولا از سوی دیگران به او تحمیل میشود. این نوع ازدواج بنا به دلایل مختلفی انجام میگیرد .</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">دلایل اقتصادی: به دلیل وجود تبعیضهای جنسیتی و پسرخواهی در اغلب خانوادهها، دختران از ارج و قرب پسران برخوردار نیستند و چنانچه خانواده دچار مشکلات مالی باشد، دختران بار اضافی تلقی میشوند و باید هرچه زودتر از سر، باز شوند. به همین دلیل در این خانوادهها، دختران مجبور به ترک تحصیل میشوند و بعنوان نان خور اضافه با آنها برخورد میشود و حتی در پی آن هستند که دخترانشان با مردان مسنتر از خود ازدواج کنند. زیرا این مردان مسن، معمولا هم دختر را مورد حمایت مالی خود قرار میدهند و هم خانواده دختر از امکانات اقتصادی او برخوردار میشود.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">نگرش سنتی به ازدواج: ازدواجهایی که براساس این الگوهای سنتی در کودکی صورت می گیرند، ناشی از فقر اقتصادی نیست بلکه ناشی از فقر فرهنگی و آموزشی خانواده هاست. نمونه هایی از این الگوهای سنتی عبارتند از نگرانی درباره دیر شدن زمان ازدواج، پیدانشدن شوهر مناسب، باور به ازدواج در سنین بلوغ، ترشیده شناخته شدن دختران بالای پانزده سال و ...)</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">مطالعات نشان می دهند بسیاری از خانواده هایی که فرزندانشان ازدواج زودهنگام داشته اند از سن قانونی ازدواج در ایران و جهان اطلاع نداشته اند. این موضوع البته بیشتر از آن که بی اطلاعی از قانون باشد، ناشی از بی توجهی به آن است. چون این خانواده ها با مراجعه به دفاتر رسمی ازدواج می توانند از سن قانونی ازدواج آگاه شوند. با این وجود بی اطلاعی از سن قانونی ازدواج طبیعتا منجر به بی اطلاعی از عوارض ازدواج زودرس نیز می شود. </span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">فقرآموزشی خانواده ها نگاهی کنترل کننده و تحکم جویانه و سلطه مدارانه بر بدن دختران دارد. این نگاه، دختربچه ها را موجوداتی میداند که در معرض انواع آسیبهای اجتماعی هستند و باید از طریق ازدواج و سپردنش به مردی که همسر اوست از والدینش سلب مسئولیت نمود. این نگاه بیش از هرچیز ناظر بر منع هرگونه آشنایی دختران با مسائل جنسی و حتی آشناییهای اولیه با مسائل بلوغ و بدنشان است. خانواده ها با ازدواج زودرس دخترانشان در تلاشند تا از بی بندوباری احتمالی آنها، تعرضات جنسی احتمالی به آنها محافظت کنند.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">قوانین خانواده: طبق ماده 1041 قانون مدنی ایران سن ازدواج برای دختران سیزده سال و برای پسران پانزده سال اعلام شده است. اما در عین حال طبق قانون عقد نکاح قبل از رسیدن دختران به سیزده سالگی و پسران به پانزده سالگی مشروط به اذن ولی و به شرط مصلحت مولی علیه و با اجازه دادگاه است.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">طبق ماده 1034 قانون مدنی نیز هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد و کودک بودن فرد از موانع نکاح محسوب نشده است. اضافه شدن شرط رضایت ولی و اجازه ی دادگاه، نیز سن ازدواج را به سنین بسیار پایین تری کاهش میدهد و معمولا در صدور گواهی رشد برای این دختران، صرفا بلوغ جسمی در نظر گرفته میشود و توانایی های مربوط به تشکیل خانواده مدنظر قرار نمی گیرد. </span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">موضوع نگران کننده درباره ازدواج کودکان؛ ازدوجهایی است که ثبت نمی شوند. این ازدواجها معمولا در سنینی صورت می گیرند که سن کودک زیر سیزده سال و حتی زیر نه سال است و غیرقانونی تلقی می شود.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">کودک مادری نیز در ادامه روند کودک همسری از مباحث بسیار مهمی است که حق زن بر بدنش انکار می شود و ساختارهای قانونی و سنتی جامعه آن را نادیده می گیرند.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">کودک-مادری مفهوم پیوسته کودک- همسری است . آنها از هیچگونه آموزشی درباره رابطه جنسی و پیشگیری از بارداری برخوردار نیستند. اغلب ازدواج این کودکان در دفاتر ثبت ازدواج ، ثبت نمی شود و حتی از حداقل آموزشی که قبل از ثبت ازدواج توسط مراکز بهداشت ارائه می گردد نیز برخوردار نیستند. آنها آزمایشات پزشکی قبل از ثبت ازدواج را هم طبیعتا انجام نمی دهند. این کودک- همسران هم چنین از استقلال شخصی لازم برخوردار نیستند و نمی توانند بر استفاده از روشهای پیشگیری تاکید کنند. بسیاری از آنها راههای پیشگیری از بارداری را نمی دانند و به مراقبت های بهداشتی نیز دسترسی ندارند. به همین دلیل اغلب در معرض بارداری پیش از بلوغ و انتقال عفونت های جنسی به خصوص اچ ای وی قرار می گیرند و خطرات بارداری زیر هجده سال نادیده گرفته می شود.</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">اما مهمترین لطمه ای که به این دختران وارد می شود، محرومیت آنها از تحصیل است. طبیعتا ازدواجهای زودهنگام و اجباری بسیاری از فرصتهای تحصیلی و شغلی را برای آنان از بین می برد و گاه به سختی قابل دستیابی است.</span></div>
<div dir="rtl" style="text-align: right;">
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">منصوره موسوی</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">منتشر شده در دوهفته نامه شهربانو</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">8 مرداد97</span></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-91505605075228082262018-07-16T11:03:00.000+04:302018-07-16T11:06:14.599+04:30بانوگشسب؛ پهلوان دختر ایران زمین<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%;">اسطورهها و داستانهای کهن هر قومی، بخشی از واقعیت هر
جامعهای است که آرزوهای آن قوم را برملا میکند. یکی از داستانهای حماسی ایران که
به نظر بسیاری از پژوهشگران<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>حوزه ادبیات و
فرهنگ میتوان آن را در ردیف داستانهای اساطیری و کهن الگوهای حماسی قرار داد،
داستان حماسه آفرینیهای بانوگشسب دختر رستم پهلوان حماسی و اسطورهای ایران زمین
است.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">همه ما نام گردآفرید را شنیدهایم ؛ زنی که در نبرد معروفش با سهراب حماسه میآفریند،
اما کمتر کسی با نام بانوگشسب آشناست. حماسه آفرینیهای او آنقدر اهمیت دارد که در
</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">منظومهی گُشَسب نامه یا بانوگشسپ
نامه به زبان فارسی دلاوریهای او سروده شده است. این منظومه در حدود </span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;"><span style="mso-spacerun: yes;"> </span>یکهزار </span><span lang="AR-SA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">بیت است وتنها حماسهی ملی ایران زمین است که پهلوان
دختری، قهرمان داستان است.</span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;"> نام او در فرامرز نامه، شهریارنامه و بهمن نامه و شاهنامه
فردوسی نیز آمده است. نام او بانو گشسب است یعنی بانویی که دارنده اسب نر است یا
پهلوان بانویی همانند اسب نر است.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">از نظر خانم
مهرانگیز کراچی، «بانوگشسب کهن الگو و صورت نوعی زنی است که به شکل زنی پیکارگر
متجلی است. پهلوانی هنرمند، زیبا و از همه مهمتر جنگجویی بیمانند که همآوردی از
جنس خود نمییابد و با مردان میجنگد» و آنها را نیز شکست میدهد. او پهلوانی
مقتدر، خردمند و فرزانه تصویر شده است که رایزنِ همای پادشاه ایران نیز هست. بانو
گشسب دختری است سرکش و توانا.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">در شعر فارسی زنان
یا معشوقهاند یا حماسه آفرین و بانوگشسب حماسه آفرین است. در منظومه بانوگشسب
نامه، نقش جنسیتی زن در ادبیات فارسی تغییر کرده است، او تصویری منحصر بفرد دارد و
این تصویر آنقدر یگانه است که در وصفش منظومه ای حماسی سروده شده است. او از عشوهگری
و رفتارهای قالبی زنانه مانند نرم خویی، لطافت، افسونگری، عاشق پیشگی و فتنه
انگیزی دور است. دلاوری است که در میدان نبرد همدوش مردان و با مردان میجنگد. او
نقش کلیشهای زن در ادبیات فارسی را در هم شکسته ، او معشوقه، جادوگر و همسر و
مادر نیست؛ درست است که دختر رستم و خواهر فرامرز است و بعدها <span style="mso-spacerun: yes;"> </span>همسر گیو میشود اما همه این نقشها از آن رو
اهمیت دارد که جایگاه رفیع او را در کنار چنین پهلوانانی نشان دهد. این جایگاه
رفیع باعث شده است که کتابی درباره او نوشته شود. این فردیت، یگانگی، شخصیت قاطع و
جسوری که مرزبندی مشخصی با بقیه زنان شعر فارسی همچون شیرین، لیلی، رودابه، تهمینه
و.. دارد، آیا برآمده از نیاز جامعه ای نیست که به چنین زنی نیاز دارد؟ زنی که میخواهد
تقدیر و سرنوشتش را خودش رقم بزند و حتی برای آن میجنگد.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">قصه بانوگشسب چه
واقعی و چه اسطورهای و چه حماسی؛ داستان زنی است تلاشگر، هوشیار و خودآگاه که چون
به عصر پهلوانی تعلق دارد با ارزشهای همان عصر نیز توصیف میشود، شجاعت و مبارزه
... و او میخواهد با توسل به همان ارزشها هویت خود را اثبات کند. او در نبرد با
پدرش رستم(که برای مراقبت از او و فرامرز) چهره اش را پوشانده، پیروز می شود و با
شمشیرش نقاب پدر را میشکند و چهره اش را برملا میکند. این نمادی از استقلال و
غلبه بر سلطه پدرانه رستم است.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">من آن رستم زال را
دخترم<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">فروزنده در برج
چون اخترم<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">چو از گوهر او بود
گوهرم<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">بهر سروری در جهان
سرورم<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">بانوگشسب با خواستگاران
و عاشقانش نیز میجنگد و آنها را از میان برمیدارد.. وقتی سه شاه هندی به زال با
نوشتن نامه</span><span lang="FA" style="font-family: "cambria" , serif; font-size: 18.0pt;"></span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">ای از بانو گشسب خواستگاری میکنند رستم چاره را در آن میبیند
که خواستگاران با دخترش نبرد کنند و او را از روی زین بربایند. پیشنهاد رستم در
واقع بازمانده سنت ازدواج ربایشی در جوامع پدرسالار است که دختر حق هیچ انتخابی
نداشته است. بانوگشسب با این رسم جامعه پدرسالار آشکارا نبرد میکند و خواستگاران
را در نبردی تن به تن از میان برمیدارد. <o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">ز روم و ز چین و ز
ترک و تَتار<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">هر آن کس که وی را
شدی خواستار<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">چو بادی به کشتی
شدی بارکس<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">نبد مرد میدان او
هیچکس<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">پس از این ماجرا
همه پهلوانان و سرداران نامی ایران خواستار ازدواج با او میشوند و با هم به نزاع
برمیخیزند. رستم که میداند آنان نیز در نبرد به دخترش شکست می</span><span lang="FA" style="font-family: "cambria" , serif; font-size: 18.0pt;"></span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">خورند و جان پهلوانان ایران زمین در خطر است، تدبیری میاندیشد؛
<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>فرشی میگستراند و از آن چهارصد مرد جنگی
میخواهد روی آن بنشینند تا رستم فرش را بتکاند و هرکس روی فرش ماند و تاب آورد به
همسری دخترش برگزیده شود... تکاندن این فرش نیز به بانوگشسب واگذار نمیشود و پدر
هم برای گزینش خواستگاران تصمیم میگیرد و هم خودش فرش را میتکاند... بانو گشسب
نیز نارضایتی خود را در شب عروسی شان نشان میدهد:<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">زتندی برآشفت
بانوگرد<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">نمود آن جهان<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>جوی را دستبرد <o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">بزد بر سر گوش او
مشت سخت<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">بدان سان که افتاد
او از روی تخت<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">دو دست و دو پایش
به خم کمند<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">ببست و به یک گوشه
اش اندرفکند<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">او در شب زفاف دست
و پای گیو را میبندد و به گوشهای میافکندش و رهسپار شکار میشود. این در واقع
اعتراض به پدری است که حق انتخاب همسر را از او سلب کرده است، اگرچه با پهلوانترین
و اصیلترین قهرمان روزگار ازدواج کرده است و زمانی میگذرد تا با پادرمیانی رستم
بانو گشسب روی خوش به گیو نشان میدهد. بعدها بیژن از او زاده میشود.<o:p></o:p></span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 18.0pt;">از احساسات و عشق
ورزیدن بانوگشسب نیز مانند همه زنان حماسههای ایرانی سخنی به میان نیست. ارزشهای
ویژه این زنان شجاعت و شرم و خردمندی است... زنان عاشق پیشه<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>شاهنامه فردوسی نیز ایرانی نیستند؛ تهمینه،
رودابه، سودابه و...غیرایرانیهاییاند که عاشق پهلوانان ایرانی میشوند. ما از
احساسات بانوگشسب نیز چیزی نمیدانیم اما او نماد زنی است که با درآمیختن لطافت و
زیبایی و خرد و مهربانی و پیکارگری برمحیط و فضایی که زن در آن ناگزیر از پذیرش و
سکوت است چیره میشود. </span></div>
<div dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; margin-bottom: 12.75pt; margin-left: 0in; margin-right: 0in; margin-top: 0in; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: "b zar";"><span style="font-size: 24px;">منصوره موسوی</span></span><br />
<span style="font-family: "b zar";"><span style="font-size: 24px;"><br /></span></span>
<br />
<div style="color: #222222; font-family: Arial, Tahoma, Helvetica, FreeSans, sans-serif; font-size: 13.2px; text-align: left;">
<div>
منتشر شده در دوهفته نامه شهربانو</div>
<div>
25تیرماه97</div>
</div>
<span style="font-family: "b zar";"><span style="font-size: 24px;"></span></span><br />
<div style="color: #222222; font-family: Arial, Tahoma, Helvetica, FreeSans, sans-serif; font-size: 13.2px; text-align: left;">
لینک سایت برای نسخه پی دی اف:</div>
<div style="color: #222222; font-family: Arial, Tahoma, Helvetica, FreeSans, sans-serif; font-size: 13.2px; text-align: left;">
<a href="http://shahraraonline.ir/shahrara/shahrbanoo.html" rel="noopener noreferrer" style="background-attachment: initial; background-clip: initial; background-image: initial; background-origin: initial; background-position: 0px 0px; background-repeat: initial; background-size: initial; box-sizing: border-box; color: #3a6d99; cursor: pointer; font-family: Tahoma, sans-serif, Arial, Helvetica; font-size: 13px; text-decoration-line: none; white-space: pre-wrap;" target="_blank">shahraraonline.ir/shahrara/shahrbanoo.html</a></div>
<div style="color: #222222; font-family: Arial, Tahoma, Helvetica, FreeSans, sans-serif; font-size: 13.2px; text-align: left;">
<br /></div>
</div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-51901619436804391912018-07-16T00:04:00.000+04:302018-07-16T00:04:53.683+04:30تابوی زنانگی<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<span class="im_message_author_wrap" style="background-color: white; box-sizing: border-box; font-family: Tahoma, sans-serif, Arial, Helvetica; font-size: 12px;"><br /><span class="copyonly" style="background: none 0px center no-repeat; box-sizing: border-box; color: transparent; display: inline-block; float: left; font-size: 0px; height: 0px; text-rendering: auto; user-select: none; vertical-align: baseline; width: 1px;">:</span></span><span style="background-color: white; font-family: Tahoma, sans-serif, Arial, Helvetica; font-size: 13px;"></span><br />
<div my-message-body="historyMessage" style="background-color: white; box-sizing: border-box; font-family: Tahoma, sans-serif, Arial, Helvetica; font-size: 13px;">
<div class="im_message_text" dir="auto" style="box-sizing: border-box; line-height: 19.5px; white-space: pre-wrap; word-wrap: break-word;">
«در بحث آسیب شناسی مربوط به بکارت اولا باید به زودرس بودن آموزشها در این زمینه و توام نشدن آن با سایر آموزشهای مربوط به بدن و مسائل جنسی حتی درحد مسائل فیزیولوژیک توجه نمود که منجر به اضطراب و هراسهای گناه آلود و ترس از زنانگی در دختران نوجوان می شود، دوم؛ به ترمیم آن توسط برخی از پزشکان و ماماها و سوم؛ به شب زفاف باید توجه نمود. همچنین آسیبهایی وجود دارد که از توامان شدن آیینهای سنتی در این رابطه و پزشکی نوین بوجود می آید. در واقع همه مباحث مربوط به بکارت حول این موضوع می گردد که آیا زن قبل از ازدواج رابطه جنسی را آن گونه که در سنتها و هنجارهای اجتماعی و حتی قانون تعریف شده است، تجربه کرده است یا خیر؟ آگاهی به این موضوع از طرف کسانی که کنترل بدن زنانه را در دست دارند، صورت می گیرد. گاه از پزشکان گواهی بکارتی برای دختر درخواست می شود که در صورت عدم وجود این گواهی، ازدواج منتفی است و گاه این نظارت موکول به شب زفاف می شود که زنان سالخورده فامیل برعهده می گیرند. در هر دو مورد زن باید تنش، استرس و اضطراب زیادی را حتی در صورتی که هیچگونه رابطه جنسی را تجربه نکرده باشد تحمل کند.»<br style="box-sizing: border-box;" />بندی از کتاب «<a href="tg://search_hashtag?hashtag=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%88%DB%8C_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C" style="background: 0px 0px; box-sizing: border-box; color: #3a6d99; cursor: pointer; text-decoration-line: none;">#تابوی_زنانگی</a>» نوشته منصوره موسوی که قرار است <a href="tg://search_hashtag?hashtag=%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AF" style="background: 0px 0px; box-sizing: border-box; color: #3a6d99; cursor: pointer; text-decoration-line: none;">#انتشارات_مروارید</a> چاپ کند و در انتظار مجوز ارشاد است.</div>
</div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-22279117077121103272018-07-03T09:28:00.003+04:302018-07-16T00:06:03.990+04:30نقاش بودن، زن بودن، ایرانی بودن<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div>
<br /></div>
<div>
خوشبختانه امروزه جامعه شناسی، کلی گویی های قرن نوزدهمی را در عرصه جامعه شناسی پشت سر گذاشته و نگاه ویژه ای به پدیده های پیرامون پیدا کرده است. امروزه دیگر سخن گفتن از «هنر» «جامعه» یا حتی "زن" نیست. بلکه سخن از "هنرها"، "جامعهها" و " زنها" است. بنابراین در این نوشته کوتاه برآنم نگاهی جامعه شناختی به زن هنرمند نقاش در جامعه ایران با دو رویکرد دموکراتیزه شدن و زنانه شدن هنر نقاشی، داشته باشم.</div>
<div>
<br /></div>
<div>
این که ما چند نفر از زنان هنرمند ایرانی در هنر نقاشی را میشناسیم، با آثارشان چقدر آشناییم، در کتابهای هنر مدارس چقدر از این هنرمندان و آثارشان یاد شده است؛ نشان میدهد که تا چه حد، هنر در جامعه ما غیرشفاف، ناشناخته و ناموزون است. موقعیت غیرشفاف زنان موقعیت غیرشفاف هنرشان را نیز درپی داشته است. بحث بر سر هنر زنانه یا مردانه نیست، بحث بر سر جایگاه اجتماعی زنانٍ هنرمند و نیز جایگاه آنان در هنر نقاشی در مقایسه با سایر هنرهاست. </div>
<div>
<br /></div>
<div>
حضور زنان در هنر نقاشی خیلی بارزتر از سایر هنرهاست. شاید به دلیل این که نقاشی فعالیتی فردی است و محدودیتهای هنرهایی مثل موسیقی و تئاتر را ندارد. با این وجود علاوه بر تحولات سیاسی و اجتماعی که منجر به منزوی شدن این هنر شده است، نهادهای هنری نیز نقشی در فراگیری و دموکراتیزه کردن آن نداشتهاند.</div>
<div>
<br /></div>
<div>
همانطور که مارسل دوشان میگوید؛ وقتی یک هنرمند وجود داشته باشد و هر روز خارقالعادهترین تابلوهای نقاشی را نیز بیافریند ولی کسی نباشد که آنها را ببیند، گویی هنرمند اصلا وجود ندارد. شرط وجود هنرمند، دیده شدن اثرش و شناخته شدن اوست. «رسانه»ها به مثابه پلی بین هنرمند و افراد جامعه به خلاقیت و آفرینشهای هنری کمک میکنند و نقش خطیری در شناساندن هنرمندان و آثار هنریشان دارند..</div>
<div>
<br /></div>
<div>
موزهها از عوامل مهم این ارتباط هستند. تماشای تابلوی نقاشی اثری بسیار فراگیرتر از آموزش دارد.</div>
<div>
<br /></div>
<div>
موضوع دیگر بحثی است که امروزه در جهان به عنوان زنانه شدن هنر از آن یاد می شود. بدین معنی که زنان بیشتر از مردان به سینما، تاتر، کنسرت، موزه و ... میروند . در ایران نیز حضور دختران در رشتههای هنر بیشتر از پسران است. از این رو این پرسش از نظر جامعهشناسی باید بررسی شود که آیا هنر در ایران هم زنانه است؟ آیا حضور زنان در کنسرتها ، سینماها و تئاترها و دانشگاههای هنر خبر از حضور فعال انها در تولید و مصرف هنر میدهد؟ آیا حضور زنان در این عرصهها به معنای دموکراتیزه شدن و همهگیری آنست؟</div>
<div>
<br /></div>
<div>
آیا روی آوردن زنان به نقاشی باعث حضور بیشتر زنان در موزه ها و گالریها و نمایشگاههای نقاشی هم هست؟ این وضعیت در شهرستانها چگونه است؟ آیا زنان از همه اقشار و طبقات مایلند در رشته نقاشی در دانشگاهها تحصیل کنند؟ بعد از اتمام تحصیلات، نقاشی شغلشان میشود یا در حد اوقات فراغت باقی میماند؟</div>
<div>
<br /></div>
<div>
از نظر بوردیو فقدان سرمایه اقتصادی نیست که تعیین میکند چه کسانی یا چه طبقاتی به سینما یا به موزه بروند؛ بلکه فقدان سرمایه فرهنگی تعیین کننده است. فرهنگ هر جامعهای تعریف می کند که کدام طبقات به سینما بروند و کدام طبقات به تاتر یا موزه و کدام طبقات از همه عرصهها حذف باشند...</div>
<div>
<br /></div>
<div>
این نظر را میتوان به زنان جامعه تعمیم داد. وجود خط قرمزها، سلطه مردانه و مدیریت مردانه در عرصههای هنری و ساختار طبقاتیٍ جامعه از موانع عمده دموکراتیزه شدن هنر و زنانه شدن آن هستند.</div>
<div>
<div>
منصوره موسوی</div>
<div>
منتشر شده در دوهفته نامه شهربانو</div>
<div>
تیرماه97</div>
</div>
<div>
لینک سایت برای نسخه پی دی اف:</div>
<div>
shahraraonline.ir/shahrara/shahrbanoo.html</div>
<div>
<br /></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-61935613605450933942018-06-20T15:16:00.001+04:302018-06-20T18:19:20.337+04:30به بهانه تجاوز به دختران ایرانشهری<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div class="MsoNormalCxSpFirst" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: 85%; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; mso-add-space: auto; mso-pagination: none; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgMvTkdcXypJextRcq8dXgyMn2HLgk6gbj4pviXHtmHaqKO6ce_iRe6wHCKcicSSJJkSLEMj0cWbwgHqs7bVAwP3JWIwsvb_-E4f1NlSBT5pQhMGMCIPenS9Qn8b5JOBUxRWnfp8u7n3Y-c/s1600/IMG_1065.JPG" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="1067" data-original-width="1600" height="213" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgMvTkdcXypJextRcq8dXgyMn2HLgk6gbj4pviXHtmHaqKO6ce_iRe6wHCKcicSSJJkSLEMj0cWbwgHqs7bVAwP3JWIwsvb_-E4f1NlSBT5pQhMGMCIPenS9Qn8b5JOBUxRWnfp8u7n3Y-c/s320/IMG_1065.JPG" width="320" /></a></div>
<div class="MsoNormalCxSpFirst" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: 85%; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; mso-add-space: auto; mso-pagination: none; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;">قسمتی از کتاب زنانگی و بدن که متاسفانه سانسور شد</span></div>
<div class="MsoNormalCxSpFirst" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: 85%; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; mso-add-space: auto; mso-pagination: none; text-align: justify; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: "helvetica" , "arial" , sans-serif; font-size: 14px; text-align: right;"><br /></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="rtl" style="text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br />
<div class="MsoNormalCxSpFirst" dir="RTL" style="direction: rtl; line-height: 84%; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; mso-add-space: auto; mso-pagination: none; text-align: justify; text-indent: 14.2pt; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 14.0pt; letter-spacing: -0.1pt; line-height: 84%;">«مهرانگیز کار دربارهی روند</span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 14.0pt; line-height: 84%;"> قانونی زنانی که مورد
تجاوز جنسی قرار میگیرند چنین میگوید: «فرآیند قانونی، اغلب مدت زیادی طول میکشد،
ممکن است قبل از اینکه دادگاه رأی بدهد هجده ماه از وقوع حادثه گذشته باشد.
محاکمه نیز میتواند نگرانکننده باشد، جریان دادگاه علنی است و قربانی باید با
متهم روبهرو شود. مردان معمولاً فقط براساس شهادت قربانی محکوم نمیشوند،
بنابراین باید <span style="letter-spacing: -.1pt;">مدارک تأییدکننده از سوی دیگران
کسب شود. مدارک مربوط به اثبات دخول</span>، <span style="letter-spacing: -.1pt;">هویت
متجاوز و این واقعیت که عمل، بدون رضایت قربانی رخ داده، باید پیوست</span> باشد،
ممکن است مدارک مؤید هویت حملهکننده یا متجاوز، بهسختی بهدست آید. هرگاه <span style="letter-spacing: -.1pt;">که تجاوز جنسی رخ دهد، ممکن است از زن دربارهی
تاریخچهی روابط جنسی</span> قبلیاش پرسیده شود؛ درصورتیکه روابط جنسی مرد به
همین طریق به مسئله مربوط دانسته نمیشود. درواقع محکومیتهای قبلی به علت تجاوز
جنسی یا <span style="letter-spacing: -.1pt;">حمله از سوی متهم نمیتواند در موارد
تجاوز جنسی ذکر شود</span></span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; letter-spacing: -0.1pt;">». (کار: 1381، 383)</span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; mso-ascii-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-hansi-font-family: Arial;"> </span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 14.0pt; letter-spacing: -0.1pt; line-height: 84%;">این روند میتواند به چنین نتیجهای منجر شود که زن
شخصیت</span><span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 14.0pt; line-height: 84%;"> و اخلاقیات خود را زیر سؤال برده و خود را مسئول بزهدیدگی خود بداند.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormalCxSpMiddle" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: 85%; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; mso-add-space: auto; mso-pagination: none; text-align: justify; text-indent: 14.2pt; text-justify: kashida; text-kashida: 0%; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "b zar"; font-size: 14.0pt; line-height: 85%;">همچنین، عواملی مانند نبود شاهد، وحشت زن، مسائل
حیثیتی خانواده، عدم آموزش مربیان و مدیران مدارس به دانشآموزان در زمینهی آگاهیبخشی
به این نوع آزارها، ترس از طلاق و ضربوشتم بیشتر از سوی همسر یا خانواده، نبودن
خانههای امن و قوانین حمایتگر از زنان مجرد و قیّم شمردن پدر(برای دختری که به هجده سالگی نرسیده)، ترس و شرم اعضای
خانواده در بیان آزارها و کاستیهای قانونی، باعث احساس بیپناهی زنان شده و
زمینههای لازم برای انواع آسیبهای اجتماعی و روانی او فراهم میگردد».<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<br /></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-11759863853009207862018-06-13T18:57:00.000+04:302018-06-13T19:13:20.206+04:30 زنانگی، خشونت و ترس (فضاهای عمومی چه نسبتی با بدن زنانه دارند؟) <div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; text-align: right;">
منتشر شده در دو ماهنامه دیلمان<br />
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgqQxvZUiDfJugcSTDEhjPZpuv7EjBsEN7sjr20wIGd39CKR9kPViGFkVNJ5FqJ_IkNH4UGA0Fcw7OMR4Tdcy_CA9j9NTwZfa_Wr3DxvNgm8EedJWYOCz7Wpkimi6UAikAUHaKIXAz9aA-J/s1600/IMG_20180613_190926.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="1280" data-original-width="960" height="320" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgqQxvZUiDfJugcSTDEhjPZpuv7EjBsEN7sjr20wIGd39CKR9kPViGFkVNJ5FqJ_IkNH4UGA0Fcw7OMR4Tdcy_CA9j9NTwZfa_Wr3DxvNgm8EedJWYOCz7Wpkimi6UAikAUHaKIXAz9aA-J/s320/IMG_20180613_190926.jpg" width="240" /></a></div>
</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
از نظر میشل فوکو بدن پدیده ای اجتماعی و تاریخی است و مانند بسیاری از پدیده های اجتماعی می تواند دارای تاریخچه باشد. با توجه به محوریت قدرت در دیدگاه فوکو ، بدن می تواند محور و کانون قدرت باشد و از طریق تنبیه و انضباط تحت کنترل درآید. در فرایند انضباط، قدرت از یک امر بیرونی و قابل رویت به قدرتی درونی شده در فرد تبدیل می شود. در این صورت قدرت بطور هم زمان دو نقش ایفا می کند هم به صورت بیرونی فرد را به کنترل خود درمی آورد و هم فرد خودش را تحت سلطه خود می گیرد...<a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA?source=feed_text" style="color: #365899; cursor: pointer; font-family: inherit;"><span class="_5afy" style="direction: rtl; font-family: inherit;"><span class="_58cm" style="font-family: inherit;">جنسیت</span></span></a> یکی از عوامل مهم به انقیاد درآوردن بدنهای زنانه به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی است. جنسیت برخلاف جنس نشان دهنده مرد یا زن بودن نیست بلکه معرف باور و رفتاری است که افراد را مرد یا زن نشان می دهد. در این مفهوم مرد یا زن بودن و زنانگی و مردانگی در تقابل با هم مطرح نمی شوند بلکه نشانگر آنند که این مفاهیم در طی زمان چه نغییراتی را پشت سر گذاشته اند و چگونه در جوامع گوناگون تحت تاثیر باورها و ارزشهای اجتماعی، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی قرار می گیرند. امروزه دانسته های انسان شناسی و مردم شناسی یکدستی مفهوم جنسیت را زیر سوال برده است. بنابراین ویژگیهای زیستی نمیتوانند برای تعریف رفتارهای زنانه و مردانه مناسب باشند.</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
فعالیتهای اقتصادی و سیاسی حوزه عمومی در جامعه با کارهای تولیدی و کارهای مزدی مردان تعریف میشود و حوزه خصوصی با <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C?source=feed_text" style="color: #365899; cursor: pointer; font-family: inherit; text-decoration-line: none;"><span class="_5afy" style="direction: rtl; font-family: inherit;"><span class="_58cm" style="font-family: inherit;">کارهای خانگی</span></span></a>، کارهای غیررسمی و کارهای بدون مزد زنان تعریف میشود. با این که در چند دهه گذشته تعداد زیادی از زنان به نیروی کار مزدی وارد شدهاند، این دوگانگی همچنان به تداوم سلطه و تبعیض کمک می کند و توانایی دستیابی به <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C_%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA%DB%8C?source=feed_text" style="color: #365899; cursor: pointer; font-family: inherit; text-decoration-line: none;"><span class="_5afy" style="direction: rtl; font-family: inherit;"><span class="_58cm" style="font-family: inherit;">برابری جنسیتی</span></span></a> را محدود می سازد.</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
رویکرد جنسیتی در بحث امنیت اجتماعی؛ ویژگیهای فرادستانهای را به چالش میکشد که رفتارهای خشونت آمیز را تقویت میکنند. بررسی ها نشان میدهند که اکثر خشونتهای اجتماعی هم مبتنی بر جنسیت هستند و هم <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/%D8%A8%D8%AF%D9%86_%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%D9%87?source=feed_text" style="color: #365899; cursor: pointer; font-family: inherit; text-decoration-line: none;"><span class="_5afy" style="direction: rtl; font-family: inherit;"><span class="_58cm" style="font-family: inherit;">بدن زنانه</span></span></a> را نشانه می روند و با قدرت ناشی از جنسیت مردانه ارتباط دارند . بازسازی مرزهای سنتی حوزههای عمومی و خصوصی، پیش نیاز لازم برای برنامهریزی موثر درباره جنسيت و حذف خشونت علیه زنان است. رانده شدن زنان به فضاهای خصوصی (مانند خانه) آسیبهای اجتماعی خاص خود را دارد اما در این مقاله رویکرد ما جنسیتی شدن فضاهای عمومی است.</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
از دیدگاه اجتماعی و فرهنگی فضاهای عمومی مکانهایی برای مناسبات متقابل اجتماعی، رویارویی و تبادل هستند. جایی که گروهها با منافع متفاوت گرد هم می آیند. این فضاها برای اهداف متنوعی طراحی شده اند و حضور افراد گوناگون در آن به هویت جمعی کمک می کند. از دیدگاه سیاسی فضاهای عمومی جایی هستند که مردم می توانند در زندگی عمومی شرکت کنند و صدای مطالباتشان شنیده شود. از دیدگاه معماری، فضاهای عمومی جاهایی اند که به روی هرکسی باز و قابل دسترسی اند. ایجاد حس مشارکت در استفاده از فضاهای عمومی مشترک باعث می شود که فرهنگ، باورها و ارزشهای اجتماعی و محلی تقویت شود و منجر به یگانگی و انسجام اجتماعی گردد و افراد از تعلق اجتماعی و در کنار هم بودن لذت ببرند.</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
مطالعات رامون گارسیا و همکارانش نشان می دهند که زنان ارتباط نزدیکتری با محیط شهری دارند و طراحی فضاهای عمومی تاثیر بیشتری بر زنان نسبت به مردان دارد، زیرا زنان وقت بیشتری را در محیطهای عمومی برای وظایفی که به امور خانوادگی و کارهای خانگی مربوط است مثل همراهی فرزندان تا مدرسه ، همراهی کودکان برای مراجعه به پزشک و خرید و ... صرف می کنند.</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
اگر فضای عمومی رضایت بخش و امن باشد می تواند در ارتقای کنش متقابل اجتماعی و کاهش محرومیت های ناشی از طبقه اجتماعی، قومیت،<br />
سن یا جنسیت سهم مهمی داشته باشد.<br />
منصوره موسوی</div>
<div style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px; margin-bottom: 6px; margin-top: 6px; text-align: right;">
ادامه نوشته را در مجله <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/%D8%AF%DB%8C%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86?source=feed_text" style="color: #365899; cursor: pointer; font-family: inherit; text-decoration-line: none;"><span class="_5afy" style="direction: rtl; font-family: inherit;"><span class="_58cm" style="font-family: inherit;">دیلمان</span></span></a> شماره 8 بخوانید.<br />
مجله دیلمان را می توانید از کتابفروشی ها. کیوسکهای روزنامه فروشی و شهرکتابها تهیه کنید یا مشترک شوید و پستی دریافت نمایید.<br />
تلفن دفتر مجله: 013-33447403</div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-45815524435400924472018-06-09T10:02:00.000+04:302018-06-09T16:29:51.763+04:30یادداشتی برای کتاب "حوالی خیابان سی تیر" نوشته رکسانا حمیدی <div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
داستان واگویه ها، اعترافات، شرح وقایع و ذهنیات زنانی است که مثل جزیره های کوچکی در دنیای خود غوطه ورند. این<br />
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiam5XTKivJ8pkfgf7axypyAJiaEfCj_LciP0Rmr0A_M2PgGbYNtOuxJ_wIHAxZr-E4JpslOEmC2xoOwniKU-vISn36c8GLoXGsvTj3yKknmEC0LOMA5-5rpBNfn2qab7rwbQKBw4ITSpoO/s1600/download.jpg" imageanchor="1" style="clear: right; float: right; margin-bottom: 1em; margin-left: 1em;"><img border="0" data-original-height="276" data-original-width="183" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiam5XTKivJ8pkfgf7axypyAJiaEfCj_LciP0Rmr0A_M2PgGbYNtOuxJ_wIHAxZr-E4JpslOEmC2xoOwniKU-vISn36c8GLoXGsvTj3yKknmEC0LOMA5-5rpBNfn2qab7rwbQKBw4ITSpoO/s1600/download.jpg" /></a> واگویه ها آنها را از چشم خودشان، دوستانشان و از چشم نویسنده پیش روی خواننده می گذارد. نویسنده با روایتی چند وجهی آنها را همان طور که هستند بدون هیچ قضاوتی جلوی چشم خواننده مینشاند. نوعی چندگویی، توأمان گویی و گفتمان متکثری در داستان جریان دارد که خواننده این فرصت را بیابد تا آنها را از چشم خودش نگاه کند، آنها را دوست بدارد یا نسبت به آنها بی مهر باشد. نویسنده به خودش حق نمی دهد در احساس خواننده دخالت کند. او تو را مانند داستان مولوی در کتاب مثنوی به اتاق تاریکی نمیبرد و از تو نمی خواهد کورمال کورمال معمایی را بشکافی و سر و دم فیل را بادبزن و ستون فرض بگیری و بعد تو را ببرد به روشنایی اتاق و بگوید دیدی که اشتباه کردی و چنین است و چنان نیست!<br />
نویسنده از همان ابتدا تو را به اتاقی میبرد رو به نور، انگار اتاق مدوری است بر روی تپه ای آفتاب گیر و روشن با پنجره هایی بزرگ. نویسنده بی هیچ شتابی یک یک پرده ها را کنار میزند، تک تک زنهای داستانش پشت این پنجره ها نشسته اند و هرکدام از عشقهایشان، ترسهایشان، رنجهایشان، تنگناهایشان، ، بدجنسی هایشان، مهربانی هایشان و ... می گویند. آنها از روزنه خود به دنیای پیرامون می نگرند و با خواننده رو در رو می شوند، اما در محل کار به هم گره خورده اند... محل کار فرق نمی کند شرکتی خصوصی باشد یا دولتی، تولیدی باشد یا تجاری یا خدماتی... هرجا هست بقول "وبر" قفسی طلایی است که انسانها را از شخصیت انسانی شان بیگانه می سازد. رشته ای نامرئی و نازک آنها را به هم وصل می کند حتی مردی که در این محیط شغلی حضور ندارد. مرد نیز با واگویه های اعتراف گونه اش در گوشه ای از آن اتاق رو به یکی از پنجره هاست و نویسنده با مهارت خاصی او را این رشته نامرئی پیوند می زند.<br />
داستان اما از واگویه های زنان و تنها مرد داستان فراتر می رود و اگر جز این بود حالت منشوری خود را از دست می داد و تبدیل به یک نوع واقعه نگاری سیاه و نومیدانه میشد. اما نویسنده دریچه ای در پیش روی هرکدام از شخصیت هایش می گذارد و آنها مختارند که از قفس طلایی قدم به بیرون بگذارند و سررشته زندگی را با انتخابهای خودشان بدست بگیرند. اگرچه تنها وجه ناگزیر زندگی که به آن هویت می بخشد، عشق است.<br />
آن چه کتاب را ارزشمند و منحصر به فرد کرده است نه روایتهای زنانه داستان است و نه معمای ظریف عاشقانه آن؛ بلکه ساختار پلورالیستی و چندگویی آن است گفتمانی که<br />
به ظرافت و نرمی بر ذهن خواننده می نشیند.<br />
منصوره موسوی</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-10153087932645331532018-06-03T15:04:00.001+04:302018-06-04T02:05:45.237+04:30در مذمت پنهانکاری<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
خشونت علیه کودکان و نوجوانان نوجوانان، به هیچ وجه خاص جوامع جهان سوم یا جوامع مسلمان نیست. در کشورهای پیشرفته نیز کودکان و نوجوانان از پیامدهای خشونت رنج میبرند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی ، تندرستی و تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر میاندازد . علاوه بر این در همه جا، خشونتهایی که علیه کودکان و نوجوانان به خصوص در عرصههای عمومی به وقوع میپیوندد، هول و وحشت، اضطراب و دلهره و احساس عمیقی از ناامنی اجتماعی ایجاد میکند. بنابراین مسئله در همه جوامع کم و بیش مشابه است وجستجوی راهکارهای دقیق و ظریف برای شناختن ریشه های این خشونتها و بحث و بررسی آن از زوایای گوناگون به بحث و بررسی است که تفاوتها را نشان می دهد.<br />
<br />
در این نوشته کوتاه برآنم سه رویکرد مهم را در رابطه با خشونت جنسی در مدارس با توجه به واقعه اخیر خشونت علیه نوجوانان منطقه دو تهران پی بگیرم:<br />
<br />
#خشونت_جنسی عموما خشونتی #مردانه است و از طرف بزرگسالانی صورت میگیرد که دارای قدرت بدنی، قدرت اقتصادی و قدرت اجتماعی هستند و کودکان و نوجوانان بعنوان افرادی بی قدرت به این بزرگسالان وابسته هستند و توانایی پایان بخشیدن به خشونت را ندارند. رفتارهای جنسی جزو خصوصیترین رفتارها قلمداد می شوند و تابوهای فراوانی ان را فراگرفته است. بررسی و شناخت این نوع خشونت ها (که خود نیز انواعی دارد)در مقایسه با خشونت جسمی بسیار مشکلتر است زیرا آثار قابل رویتی ندارد و خصوصی قلمداد شدن آن، #تابو بودن و #مگو بودن ان به ویژه در سیستم آموزشی افشای آن را دشوار میکند و با توجه به این ویژگیها، آزارگران با ایجاد حس شدیدی از گناه و ناامنی روانی در کودکان و نوجوانان، انها را طعمه خود میسازند.<br />
<br />
راهکارهایی که بنام تربیت در مدارس صورت میگیرد اغلب با بهرهگیری از انواع ممنوعیتها، اجبارها و الزامهای فراگیر، بطور ثابت و بیوقفه ای رفتارها و حرکات دانشاموزان را کنترل می کند و انقیاد و اطاعتپذیری را به صورت امری بیرونی و درونی تامین و تضمین میکند. نتیجه چنین فرایندی بدنی «مطیع و فرمانبردار» است که میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به جای گذارد. به طوری که دانشاموز توانایی «نه گفتن» و «مقاومت کردن» را از دست میدهد و در مقابل تهدیدها، تطمیعها و .. وادار به سکوت میشود.<br />
<br />
با وجود پیشرفتهای آموزشی در جامعه ما هنوز هم اموزشهایی در زمینه آگاهی سازی درباره مسائل جنسی وجود ندارد و مجرمان با «هنجاری کردن» این رازهای مگو ؛ رفتاری را «درست» و «بهنجار» جلوه میدهند که در جامعه «غلط»، «غیراخلاقی» و «آسیب زننده» است و نوجوانان را وادار به سازگاری با این الگوها میسازند.<br />
<br />
ضروری قلمداد نشدن تصویب قوانین مربوط به حقوق کودکان و نوجوانان ، زمینههای آسیب کودکان و نوجوانان را در جامعه فراهم میاورد. اگرچه ماده 2 #قانون_حمایت_از_کودکان_و_نوجوانان مصوب 1381 در ایران هرگونه تربیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب صدمه جسمی، روحی یا اخلاقی به آنان شود و سلامت جسم و روانشان را به مخاطره اندازد ممنوع کرده است؛ اما برای پایان دادن به خشونت علیه کودکان و نوجوانان باید امکان #حمایت_های_قانونی و دادخواهی های موثرتر، روشنگری کودکان و نوجوانان و خانوادهها و روشهای پیشگیری از جرم از سوی قانونگذاران مورد توجه قرار گیرد و به تصویب رسد. و با تغییر هنجارها در جهت #کودک_محوری، ایجاد نهادهای مدنی حمایت از کودکان باید به مقابله با انواع خشونت برخاست.<br />
<br />
به یاد داشته باشیم که به جز کسب آگاهی برای کاهش این رخدادهای تلخ، تامین امنیت روانی این نوجوانان آسیب دیده و خانواده هایشان بسیار مهم است و نیازمند حمایت های اجتماعی از سوی مردم و حمایتهای قانونی از سوی نهادهای قانونگذاری هستند.<br />
منصوره موسوی<br />
منتشر شده در روزنامه قانون<br />
دوازدهم خرداد 97<br />
<br />
ghanoondaily.ir/fa/pdf/main/1241/11<br />
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-17254148578042644302018-05-30T11:08:00.000+04:302018-06-04T02:02:45.947+04:30خبر هولناک<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
«معاون آموزشی دبیرستان دوره اول پسرانه مجتمع آموزشی غیرانتفاعی معین خیابان مرزداران در منطقه ۲ تهران، به آزار جنسی گروهی دانشآموزان می پرداخته است... »<br />
<br />
آیا هنوز هم سند آموزشی 2030 یونسکو جنایت است؟<br />
<br />
آیا هنوز هم آموزش جنسی به نوجوانان دختر و پسر در مدارس باید ممنوع باشد؟<br />
<br />
آیا هنوز هم گنجاندن کتابی برای آشنایی نوجوانان با فیزیولوژی بدنشان با حقوق انسانی شان با شیوه برخورد با آزارهای جنسی لزومی ندارد؟<br />
<br />
آیا هنوز هم داشتن گواهی سلامت روان برای معلمین لزومی ندارد؟<br />
<br />
آیا والدین قبل از بچه دار شدن نباید از آموزشهای لازم برای ارتباط موثر با فرزندانشان برخوردار باشند؟<br />
<br />
آیا همچنان آسانترین کارها بچه دارشدن است و نه تربیت و ارتباط انسانی با همه ظرایف آن؟<br />
<br />
آیا هنوز هم باید بودجه آموزش و پرورش از کمترین بودجه ها باشد و مدارس غیرانتفاعی با کمترین نظارتها به تجارتشان با تعلیم و تربیت ادامه دهند؟!<br />
<br />
آیا هنوز هم تصویب لایحه کودک آزاری از سوی نمایندگان خانه ملت! ضرورتی ندارد؟<br />
<br />
آیا هنوز هم در تعریف سن کودکی تا هجده سالگی طبق کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل تعلل می ورزیم؟<br />
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-24250390412803892892018-05-28T22:10:00.001+04:302018-05-28T22:29:42.415+04:30به بهانه 28 می روز بهداشت سیکل ماهانه <div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
قسمتی از بخش سوم کتاب زنانگی و بدن (جنسیت و هویت اجتماعی دختران نوجوان)که به تیغ سانسور گرفتار آمد:<br />
"بخش دیگری از جامعهشناسی بدن، همانطور که قبلاً هم اشاره شد به رسیدگی به بدن و بهداشت آن مربوط میشود. تمیز یا کثیف پنداشتن بدن و نحوهی برخورد با آن عمیقاً به فرهنگ هر جامعه بستگی دارد و از جامعهای به<br />
جامعه دیگر و از طبقهای به طبقهی دیگر متفاوت است. از نحوهی تمیز کردن و شستوشوی بدن هم که بگذریم، مناسکی که در رابطه با تمیز نگهداشتن و تمیز کردن بدن در مواقع خاصی مانند پس از رابطهی جنسی، سیکل ماهانه، دست زدن به جسد مرده، زایمان و...وجود دارد، همه از رویکرد فرهنگ جامعه و باورهای اجتماعی در رابطه با بدن خبر میدهد، که گاه ناشی از باورهای دینی است. در چنین مواقعی نجس و ناپاک قلمدادکردن بدن و بسیاری از ممنوعیتهای رفتاری و حرکتی از این جمله است. اینکه دختران،[در مصاحبه ها] دلیل سیکل ماهانه را «خارجشدن خون کثیف از بدن» پاسخ دادهاند دقیقاً اشاره به رفتارهای اجتماعیای دارد که جامعه به آنها آموخته است. دختر نوجوان به هنگام سیکل ماهانه، بهلحاظ شرعی نهتنها از نماز خواندن و روزه باید خودداری کند، که از تماس با خطّ قرآن يا اسم خدا و پيامبران و امامان بنابر احتياط واجب نیز باید پرهیز کند، رفتن به<br />
مسجدالحرام و مسجد پيغمبر، هرچند از يك در داخل و از در ديگر خارج شود<br />
ممنوع است، در مساجد ديگر نیز توقف ممنوعیت دارد، مگر اینکه از يك در داخل و از در ديگری خارج شود يا براى برداشتن چيزی رفته باشد اما در حرم امامان نباید توقّف كند. داخل شدن در مسجد براى گذاشتن چيزى در آن و خواندن يكى از آيات سجدهدار نیز ممنوع است. (برگرفته از رسالههای توضیح المسائل) و به دلیل اینکه بدن در چنین مواقعی نجس خوانده میشود، پس از اتمام سیکل ماهانه، باید غسل مخصوص را انجام دهد تا بتواند به انجام فرایض مذهبی<br />
بپردازد.<br />
دختران در چنین مواقعی با بسیاری از ممنوعیتهای رفتاری و حرکتی (مانند<br />
برخی ورزشها) نیز مواجهاند، گاه حتی خوراکیهای خاصی بنا به رسم هر منطقه جغرافیایی به آنها خورانده میشود. همچنین توصیه میشود لباسهای گشادتر و تیره بپوشند و مراقب باشند بهجز افراد مؤنث خانواده از سیکل ماهانه آنها، کسی خبردار نشود. در برخی خانوادهها، دختران در این روزها، وادار میشوند به نماز خواندن و روزهداری تظاهر کنند که مبادا پدر یا برادرانشان متوجه وضعیت جسمانی آنها شوند. اینکه دختران دلیل سیکل ماهانه را «خارجشدن خون کثیف از بدن» پاسخ دادهاند؛ دقیقاً اشاره به رفتارهای اجتماعی دارد که جامعه به آنها آموخته است و باعث دور نگه داشتن دختر نوجوان از جامعه میشود و او را در چارچوبی (اگر نگوییم قفسی) از محدودیتها و محذوریتها، مراقبت میکند. برخی از این آموزشها به هنگام جشن تکلیف که در مدارس در سن نهسالگی برگزار میشود، به دختربچهها آموزش داده میشود."<br />
#بدن_زن<br />
#تابو<br />
#زنانگی_و_بدن<br />
#انتشارات_مروارید</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-31223361387258064022018-05-21T12:41:00.001+04:302018-05-21T15:50:36.820+04:30نگاهی به سیر تاریخی مطالبات اجتماعی زنان در ایران<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
منصوره موسوی در گفتوگو با ایسنا- منطقه خراسان، در رابطه با «مطالبات اجتماعی زنان پس از انقلاب تا کنون» اظهار کرد: زنان خواستار آنند که در چارچوب قانون اساسی به عنوان شهروند دارای حقوقی باشند و حقوقی که در قانون برای آنها پیشبینی شده است، اعمال شود. ضمن اینکه تبعیضهای جنیستی موجود چه در قانون و چه در عرصه کنش میان زنان و مردان در جامعه کاهش یابد.<br />
<br />
وی افزود: بایستی شرایطی در جامعه وجود داشته باشد تا زنان بتوانند مطالباتشان را مطرح کنند. تنها خود زنان میتوانند این شرایط را در جامعه به وجود آورند و نباید توقع داشته باشند که مطالباتشان در طبقی زرین به آنها اهدا شود، بلکه نیازمند تلاشی خستگیناپذیر است.<br />
<br />
این فعال حقوق زنان بیان کرد: مهمترین خط قرمز دوره پهلوی فعالیت سیاسی بود. بنابراین زنانی که در فعالیتهای سیاسی علیه حکومت مشارکتی نداشتند، به لحاظ اجتماعی وضعیت نسبتاً مطلوبی داشتند. زنان پیش از انقلاب از حقوقی در جامعه ایران برخوردار بودند که از سوی حکومت به آنها داده شد، حال آنکه در جوامع دیگر زنان این حقوق را با تلاش بسیار به دست آورده بودند؛ مانند تصویب قانون حق رأی زنان در سال 1341. همچنین بحث حجاب و حق انتخاب پوشش از دوران مشروطه وجود داشته و رضاخان کشف حجاب را به شکل قانونی در آورده است و با روی کارآمدن پهلوی دوم به زنان آزادی انتخاب پوشش داده میشود.<br />
<br />
وی ادامه داد: جنگ از وقایع اجتماعی بود که بر جنبش زنان اثر گذاشت. معمولا هنگام جنگ همه مطالبات اجتماعی بهویژه مطالبات زنان به حاشیه رانده میشود. در آن زمان، هدف پیروزی در جنگ و دفاع از کشور بوده، بنابراین مطالبات ملی و سیاسی مطرح بوده است. با این وجود جنگ، حضور اجتماعی زنان را افزایش میدهد چون مردان از جامعه دور هستند و بسیاری از مسئولیتها را زنان عهدهدار میشوند. زنان ایرانی در زمان جنگ هیچ چهرهای نداشتند جز اینکه یکسری از کارها بر دوش آنها گذاشته شده بود.<br />
ادامه را در سایت زیر بخوانید:<br />
<br />
http://khorasan.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=133594</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-74695844706498924782018-05-18T11:16:00.000+04:302018-05-21T15:49:04.299+04:30زنان و معضلی به نام جهان مردانه<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
گفتگوی سایت سو_آرت با منصوره موسوی<br />
معمولا وقتی دوستان را می بینم که مشتاق فرزندآوری هستند بنا به تجربه خودم به آنها میگویم که هر زایمانی مانند یک زلزله در زندگی یک زن، او را از زندگی اجتماعی دور میکند. زیرا جامعه او را موظف میداند که از فرزند در دوران بارداری و دوران شیردهی مراقبت کند. قسمت اعظم این وظایف بنا بر وضعیت اجتماعی بر عهده زنان است. در واقع، زن این بار را به تنهایی به دوش میکشد. در صورتی که او هیچ مشکل فوق العاده ای نداشته باشد، یعنی بیماری خاصی نداشته و نیاز به استراحت مطلق نداشته باشد و فرزندش نیز دچار بیماری نباشد، هر بارداری و زایمانی، مانند زلزلهای است که می تواند زندگی زنان را سه سال تحت الشعاع خود قرار دهد.<br />
<br />
منصوره موسوی، استاد دانشگاه آزاد مشهد و محقق حوزه زنان درباره مشکلات زنان دانشگاهی میگوید: «۵۰ درصد از مشکلات زنان شاغل در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در عرصه خصوصی و با خانواده است. زنان در خانواده، بهواسطه نقش همسری و مادری، وظایفی را بر عهده میگیرند. حتی اگر همسرشان ایدهآل باشد، تقسیمبندیهای جنسیتی در خانواده چندان رعایت نشود و زن از آزادیهایی برای پیشبرد اهداف و آرزوهای شغلی و اجتماعی خود برخوردار باشد نیز، وظایفی را بر عهده دارد که شوخی بردار نیست مثل وظیفه مراقبت تماموقت از فرزند. یعنی اگر خود زن و همسرش نیز نخواهند، او به واسطه فشارهای اجتماعی ناچار است از روابط اجتماعی و اهداف خود دست بردارد یا آنها را محدودتر کند. بخصوص در دوران بارداری و شیردهی!<br />
ادامه گفتگو را در سایت زیر بخوانید:<br />
http://soartclub.org/women-and-the-problem-called-mens-world/</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com1tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-55040265875640337512018-05-15T14:12:00.000+04:302018-05-15T14:16:11.392+04:30نگاهی به لایحهای که قرار است به سه دسته از زنان اجازه دهد که بدون اجازه پدر و جدپدری ازدواج کنند:<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<br />
<div>
<div>
<div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;">سعی میکنم این لایحه را به فال نیک بگیرم، این
که بالاخره قرار است رضایت پدر و جدپدری از ازدواج دختران برداشته شود؛ این که بحث
بکارت را پیش نکشیده است؛ به تحصیلات
دختران بها داده است؛ به شغل و درآمد آنها اهمیت داده شده است</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> <span lang="AR-SA">این
که شاید چنین لایحهای مقدمهای شود برای این که سن ازدواج دختران از 13 سالگی به
18 سالگی برسد و ازدواج کودکان برای همیشه در قانون خانواده منع قانونی داشته باشد
و چارهای اساسی برای آن اندیشیده شود</span></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> <span lang="AR-SA">و این لایحه کمک کند به زنان که خودشان آگاهانه
و مسئولانه برای زندگی با همسر آیندهشان تصمیم بگیرند</span></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>.</span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>..</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">اما این که چرا، قانونگزار زنان را «آدم» حساب نمیکند و وقتی قرارست
در لایحهای شرط رضایت پدر و جدپدری برداشته شود، ازدواج دختر منوط به شروطی میشود
که هیچ پایه پزشکی و روانپزشکی و جامعهشناختی ندارد؛ جای بحث فراوان دارد. </span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> <span lang="AR-SA">برای
تحلیل این لایجه مناسب میدانم پرسشهایی را مطرح کنم:</span></span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">-</span><span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">چه دلایل پزشکی، زیستشناختی
و روانشناختی برای تعیین سن 28 سالگی به عنوان سنی که زن نیاز به اجازه پدر ندارد
درنظر گرفته شده است؟ این عدد از کجا آمده است؟</span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">این که زنان حتی در سن 28 سال نیاز به گواهی رشد(!!) از دادگاه
دارند بر مبنای کدام دلایل پزشکی و روانپزشکی و زیستشناختی است؟</span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">اگر پاسخ این است که ممکن است زنی در این سن دچار عقبماندگیهای
ذهنی، روانی، ... باشد چرا چنین اجازهای برای مردان درنظر گرفته نشده است که قرار
است طبق قانون خانواده، ریاست خانواده را برعهده بگیرند و وظیفهای بسیار خطیرتر
از زنان دارند</span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><span dir="LTR"></span><span dir="LTR"></span>!<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoListParagraph" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; mso-add-space: auto; mso-list: l0 level1 lfo2; text-align: right; text-indent: -.25in; unicode-bidi: embed;">
<!--[if !supportLists]--><span style="color: #222222; font-family: "arial" , sans-serif; mso-fareast-font-family: Arial;">-<span style="font-family: "times new roman"; font-size: 7pt; font-stretch: normal; line-height: normal;">
</span></span><!--[endif]--><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">بر اساس کدام مبنای روانشناختی، جامعهشناختی؛ داشتن مدرک
کارشناسیارشد مبنایی است بر این که زن میتواند بدون اجازهی پدرش ازدواج کند؟ آیا
داشتن مدرک کارشناسیارشد نشان میدهد که او از قوهی عاقله و بلوغ فکری برخوردار
است؟! آیا زنی که به هر دلیلی نخواسته است تحصیلاتش را تکمیل کند باید برود و مدرک
تحصیلیاش را ارتقا دهد؟ این ارتقای مدرک تحصیلی بر چه مبنایی است؟ مبنای آن
احتمالا این نیست که زنانِ فاقد تحصیلات عالیه،
قدرت تصمیمگیری برای انتخاب همسر آیندهشان را ندارند؟ آیا این قاعده،
تحقیر مادران و همسران و زنانی نیست که بدون طی مدارج عالیه تحصیلی، توانستهاند
به خوبی گلیم خود را در جامعهای با انواع تبعیضهای جنسیتی از آب بیرون بکشند،
سرپرست خانوار باشند، فرزندان شایستهای تربیت کنند و غیره و غیره؟</span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">آیا زبانم لال، هیچکدام از دانشگاههای انتفاعی و تجاری که از کاهش
روزافزون دانشجو رنج میبرند، نقشی در طرح این شرط در این لایحه نداشتهاند؟!</span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoListParagraph" dir="RTL" style="background: white; direction: rtl; line-height: normal; margin-bottom: .0001pt; margin-bottom: 0in; margin-left: 0in; margin-right: -4.5pt; margin-top: 0in; mso-add-space: auto; mso-list: l1 level1 lfo1; text-align: right; text-indent: -.25in; unicode-bidi: embed;">
<!--[if !supportLists]--><span style="color: #222222; font-family: "arial" , sans-serif; mso-fareast-font-family: Arial;">-<span style="font-family: "times new roman"; font-size: 7pt; font-stretch: normal; line-height: normal;">
</span></span><!--[endif]--><span dir="RTL"></span><span lang="AR-SA" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";">پنج سال سابقه کار و بیمه بازنشستگی؟ توجه قانونگزار محترم به
اهمیت اشتغال زنان و این که زنان باید یاد بگیرند و بتوانند گلیم خود را از آب
بیرون بکشند و متکی به درآمد مردان خانواده نباشند قابل تقدیر است اما آیا به این
موضوع هم توجه دارند که داشتن بیمه و بازنشستگی سنگ بزرگی است وقتی در لوایح مربوط
به اشتغال، اشتغال زنان مجرد تا حد زیادی مورد بی مهری و بی توجهی است؟<a href="file:///C:/Users/The%20best/Desktop/%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AC%20%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%20%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AC%D8%B1%D8%AF.docx#_edn1" name="_ednref1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="color: #222222; font-size: 11pt; line-height: 107%;">[*]</span></span><!--[endif]--></span></span></a> </span><span dir="LTR" style="color: #222222; font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: -4.5pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;">در
شرایطی که برای اشتغال زنان هیچگونه فرهنگسازی در رسانهها، مدارس و دانشگاهها
نمیشود با ترویج این نگاه که جای زن در
خانه است و کارفرماهای بخش خصوصی نیز از پرداخت حق بیمه به زنان خودداری میکنند،
چگونه میتوان از زنان توقع داشت که 5 سال سابقه کار و بیمه بازنشستگی داشته باشند؟<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: -4.5pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;">این
لایحه را به فال نیک میگیرم اگر قانونگزار محترم به قانون کار هم نگاهی بیندازد و
تبعیضهای جنسیتی را از آن محو کند. و مهمتر از آن در راه اشتغال بدون تبعیض زنان
فرهنگسازی شود. در پس پشت این لوایح و قوانین
زنستیز نگاه تحقیرآمیزی است که زنان را موجوداتی ناقصالعقل فرض میکند که
نمیتوانند آزادانه اختیار زندگی مشترک خود را عهدهدار شوند در صورتی که اگر قوانین
زنان را برابر با مردان در تصمیمگیری برای ازدواج درنظر بگیرند، زنان نیز
میتوانند در سن قانونی ازدواج(18 سالگی) بدون
این شرط و شروطها ازدواج کنند. </span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: -4.5pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;">رضایت
پدر و اجازة او برای ازدواج یکی از عرفهای رایج جامعه ما چه برای مردان و چه برای
زنان است و حتی مردان که در این مورد الزام قانونی ندارند ندرتأ بدون رضایت والدین
ازدواج میکنند و از آنجا که در جامعه ما عرف</span><span lang="FA" style="font-family: "tahoma" , sans-serif; mso-bidi-language: FA;">،</span><span lang="AR-SA" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;"> قویتر از قانون عمل میکند و
گذاشتن الزامات قانونی بر آنچه که عرف سختگیری میکند؛ فقط کار را سخت تر و پیچیدهتر
میکند. چون عرف از طریق واکنشهای بین فردی و کنشهای اجتماعی شکل میگیرد، تقویت میشود
یا کنار گذاشته میشود و مانند قانون از وجه سلطهمندی برخوردار نیست.</span><span dir="LTR" style="font-family: "tahoma" , sans-serif;"><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-right: -4.5pt; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: "tahoma" , sans-serif;">منصوره موسوی</span></div>
<div>
<!--[if !supportEndnotes]--><br clear="all" />
<hr align="left" size="1" width="33%" />
<!--[endif]-->
<br />
<div id="edn1">
<div class="MsoListParagraph" dir="RTL" style="direction: rtl; margin-left: 0in; mso-add-space: auto; text-align: justify; unicode-bidi: embed;">
<a href="file:///C:/Users/The%20best/Desktop/%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AC%20%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC%20%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D9%85%D8%AC%D8%B1%D8%AF.docx#_ednref1" name="_edn1" title=""><span class="MsoEndnoteReference"><span dir="LTR"><!--[if !supportFootnotes]--><span class="MsoEndnoteReference"><span style="font-family: "calibri" , sans-serif; font-size: 11.0pt; line-height: 107%;">[*]</span></span><!--[endif]--></span></span></a><span dir="LTR"> </span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span lang="FA" style="font-family: "arial" , sans-serif; mso-ascii-font-family: Calibri; mso-ascii-theme-font: minor-latin; mso-bidi-font-family: Arial; mso-bidi-language: FA; mso-bidi-theme-font: minor-bidi; mso-hansi-font-family: Calibri; mso-hansi-theme-font: minor-latin;"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span>- </span><span style="font-family: "tahoma" , sans-serif; font-size: 9pt; text-align: left;">ماده نه طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده که در سال هزار
و سیصد و نود و دو از سوی پنجاه نفر از نمایندگان مجلس برای تصویب در مجلس مطرح
شد، «اولویت استخدام را مردان متاهل فرزند دار و بعد از آن به مردان متاهل فاقد
فرزند و سپس به زنان دارای فرزند می دهد و در نهایت افراد مجرد را در انتهای لیست
خود می گذارد. در تبصره دو این ماده با دادن مشوق هایی به بخش خصوصی در این رابطه،
عملا به کارفرمایان اجازه می دهد استخدام مردان متاهل را اولویت دهند و برای به
کار گیری نیروی کار زنان رغبتی نداشته باشند.( خانه نشینی زنان؛ نگاهی به طرح جامع
جمعیت. آمنه رضایی. 1394. سایت کانون شهروندی زنان. )</span></div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
</div>
</div>
<div id="edn1">
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
</div>
</div>
<div class="MsoEndnoteText" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
</div>
</div>
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-2541157954980061162018-05-02T01:30:00.000+04:302018-05-02T01:31:53.079+04:30کار خانگی؛ کار بی مزد زنان<div dir="ltr" style="text-align: left;" trbidi="on">
<br />
<br />
منصوره موسوی<br />
<br />
کار و کارگری ذهن و زبان بسیاری از جامعه شناسان را به خود مشغول داشته است، آنها به بیگانه شدن کارگر در روند کار و نیز استثمار کارگران اندیشیده اند اما هرگز کار بی مزد توجهشان را جلب نکرده است و کار خانگی ذهنشان را به خود مشغول نکرده است. در حالی که کار خانگی یا کار بی مزد و منت زنان به همان اندازه برای چرخه ی اقتصادی و توسعهملی مهم است که کار مبتنی بر مزدبگیری. «کار خانگی ارزشی معادل یک سوم تولید سالانه در اقتصاد امروزی دارد.»<br />
<br />
کار خانگی زنان از زمانی بوجود آمد که بعد از صنعتی شدن، خانه دیگر یک واحد تولیدی نبود، اقتصاد پدرسالار؛ مردان را به کار در کارخانه ها گماشت و زنان را به کارِ خانه ها . مردان در کارخانه ها(واحدهای تولیدی، تجاری، خدماتی و...) به کار مزدی مشغول شدند و در کارشان جویای ترقی و تخصص شدند ولی زنان در خانه به کار بدون مزد گمارده شدند، کاری بدون ترقی و تخصص!<br />
<br />
نکته ظریف ماجرا آن جاست که سیستم اقتصادی با رویکردهای پدرسالارانه نه تنها نمی خواهد بخشی از بازار اقتصادی کار مزدی را به زنان بسپارد که حتی از کار خانگی رایگان زنان نیز در اقتصاد جامعه بهره مند می شود.<br />
<br />
گزارش سال 2016مجمع جهانی اقتصاد نشان می دهد ایران یکی از ضغیف ترین رتبه ها را در میان 144 کشور مورد بررسی دارد. رتبه ایران 139 است...ایران در مقوله مشارکت اقتصادی شکاف جنسیتی 357/. را کسب کرده است این نشان می دهد سهم زنان در ثروت نسبت به مردان بسیار اندک است(از نیم هم کمتر) و منافع اقتصادی در اختیار مردان است. زنان خانه دار 64% زنان کشور را تشکیل می دهند، آنها جزو جمعیت غیرفعال محسوب می شوند و ارزش اقتصادی کارشان در خانه در تولید ناخالص ملی محاسبه نمی شود.<br />
<br />
این در حالی است که طبق گزارش سال 2016مجمع جهانی اقتصاد، در جامعه ما از نظر آموزش و بهداشت تقریبا شکاف جنسیتی وجود ندارد. بنابراین عدم حضور زنان در بازار کار مزدی نه ناشی از عدم مهارت زنان بلکه ناشی از عدم تمایل #برنامه ریزان_اقتصادی برای حضور زنان است. این عدم تمایل برنامه ریزان اقتصادی باعث شده است که بخش بزرگی از جمعیت کشور (زنان) روز به روز فقیرتر و تنهاتر شوند. زنان با وجود تخصص و مهارتی که از طریق آموزشهای عالی کسب کرده اند در خانه ها به صورت خدمتکاران خانگی درآمده اند، به کار بدون مزد خانگی که فاقد بیمه و تامین_اجتماعی و بازنشستگی و .. است، مشغول شده اند؛ بقول خانم آن اوکلی «کاری که هرگز تمام نمی شود»<br />
<br />
طبیعتا این رویکرد به کار زنان در بیرون از خانه ( مسدود بودن راههای اشتغال زنان در جامعه و عدم دستمزد برابر با مردان) و نیز بی توجهی کامل به وجوه اجتماعی و اقتصادی و روانی کار خانگی زنان؛ نه تنها #فقر و #نومیدی بخش عظیمی از جمعیت زنان را در پی دارد، به معنای دور ریختن سرمایههایی است که برای آموزش نیمی از جمعیت کشور صرف شده است و کاهش چشمگیر توسعه یافتگی جامعه در ابعاد توسعه انسانی و آموزشی و اقتصادی را درپی دارد. زنان نیمه بیگانه ی جامعه نیستند، آنها نیمه ی آشنایِ جامعه اند. نه تنها باید زمینه اشتغال زنان در کارهای مزدی فراهم آید که باید از طریق آموزش مستمر و هدفمند زمینه #مشارکت_مردان_در_کار_خانگی نیز فراهم آید.<br />
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-39370698288506344692018-03-11T11:26:00.001+03:302018-03-11T11:26:44.915+03:30زنانگی و بدن<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiyQISsMb7gT0vVBJKHeKdZ29THudh2x8poIJymeGhaAjtCagjdBYihQJlyi_fonK6ha4cNsaa89wWLB5JUan67U4ayoFi5_bgN5JDwhbYv1sVvqUbRvohVgWVV_oHwzJWyPFgz_xXWGh14/s1600/IMG_20171005_231817.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="853" data-original-width="1280" height="213" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiyQISsMb7gT0vVBJKHeKdZ29THudh2x8poIJymeGhaAjtCagjdBYihQJlyi_fonK6ha4cNsaa89wWLB5JUan67U4ayoFi5_bgN5JDwhbYv1sVvqUbRvohVgWVV_oHwzJWyPFgz_xXWGh14/s320/IMG_20171005_231817.jpg" width="320" /></a></div>
<br />
<span style="background-color: white; font-family: "tahoma" , sans-serif , "arial" , "helvetica"; font-size: 13px; white-space: pre-wrap;"><br /></span>
<span style="background-color: white; font-family: "tahoma" , sans-serif , "arial" , "helvetica"; font-size: 13px; white-space: pre-wrap;">ده اسفند تولد یکسالگی کتاب </span><a href="tg://search_hashtag?hashtag=%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C_%D9%88_%D8%A8%D8%AF%D9%86" style="background: 0px 0px rgb(255, 255, 255); box-sizing: border-box; color: #3a6d99; cursor: pointer; font-family: Tahoma, sans-serif, Arial, Helvetica; font-size: 13px; text-align: start; text-decoration-line: none; white-space: pre-wrap;">#زنانگی_و_بدن</a><span style="background-color: white; font-family: "tahoma" , sans-serif , "arial" , "helvetica"; font-size: 13px; white-space: pre-wrap;"> بود. کتابی که از منظر جامعه شناسی بدن به بلوغ دختران پرداخته است. تولدش بر همه کسانی که کتاب می خوانند مبارک باد</span></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com3tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-64046192594228982692018-02-18T14:13:00.000+03:302018-02-18T14:13:55.332+03:30زن یا دختر؟!<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhd7Iyg45ANFOOLddnFCZj-Cim9qQ_UPQ59ghChEfwKAiS3svxPEw-d2PEHMb7INKQxwI7xGjcjUmY5acQSX0t0ruTPdr1rXf1IJY1BZqm0-PzCGc2bOmOvOEdFuU_gknFB9hSM8b8j9Qv_/s1600/R32fP3R2.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="710" data-original-width="710" height="320" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhd7Iyg45ANFOOLddnFCZj-Cim9qQ_UPQ59ghChEfwKAiS3svxPEw-d2PEHMb7INKQxwI7xGjcjUmY5acQSX0t0ruTPdr1rXf1IJY1BZqm0-PzCGc2bOmOvOEdFuU_gknFB9hSM8b8j9Qv_/s320/R32fP3R2.jpg" width="320" /></a></div>
<br />
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;">چرا می گوییم دختر خیابان انقلاب و نمی گوییم زن خیابان انقلاب؟!</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;">آیا این واژه ریشه در باورهای قالبی و کلیشه های جنسیتی ندارد؟ آیا دختر خواندن زنان خیابان انقلاب یه نوع تقدیس باکرگی نیست؟ تقدیس باکرگانی که در باورهای اسطوره ای نقش قربانی و منجی را هم زمان بازی می کنند؛ چون نماد معصومیت هستند؟</span><br style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;" /><span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;">پ ن: رهایی از تبعیض های جنسیتی لازمه اش عبور از تفکرات قالبی و کلیشه های جنسیتی است</span></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-4822577700520177622018-02-17T13:32:00.000+03:302018-02-17T13:32:08.855+03:30زنانی که نابهنگام می میرند. (نیم نگاهی جامعه شناسانه به مواجهه زنان با بیماری)<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span style="font-family: "B Zar"; font-size: 18pt;">یکی از مباحث جامعه شناسی بدن این است که بین بدن افراد و
جامعه چه کنشهای اجتماعی وجود دارد؟ جامعه با طرح ارزشها و هنجارها و نیز قوانین
مدنی، می تواند</span><span style="font-family: "B Zar"; font-size: 18pt;"> </span><span style="font-family: "B Zar"; font-size: 18pt;">«بدن» اعضایش را مدیریت و
کنترل کند. این مدیریت و کنترل می تواند ابعاد بسیار گسترده ای به خود بگیرد و بدن
را از امری فردی به امری اجتماعی تبدیل کند. آن چه در این مبحث می خواهم به آن
بپردازم، «بدن» های بیمار زنان است. زنانی که به دلیل برخی هنجارها و ارزشهای عرفی
و اجتماعی از مراجعه به پزشک و آزمایشات پزشکی سرباز می زنند. زنانی که بدن بیمار
خود را از دیده همگان و حتی نزدیکترین خویشاوندانشان پنهان می کنند و رنج رنجوری و
درد را تحمل می کنند و از مراجعه به پزشک نیز طفره می روند. آنها هنگامی راهی
مراکز درمانی می شوند که اغلب خیلی دیر است. دیرشدن برا ی درمان نه تنها لطمه
جبران ناپذیری به بدن و سلامت بیمار وارد می کند که هزینه های بسیار گزافی را به
آنها و حتی جامعه تحمیل می کند.</span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">این بحث را از دو زاویه و بطور خلاصه بررسی می کنم: رابطه
زن<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>با خانواده اش(اطرافیانش) و رابطه بیمار
و پزشک.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">زنان می میرند ، چرا که نمی خواهند درباره اعضای زنانه
بدنشان با کسی حرف بزنند. آنها از بیماری رنج می کشند اما به دلیل شرم<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>و هراس <span style="mso-spacerun: yes;"> </span>از قضاوتهای اجتماعی، هراس از بیمار تلقی شدن،
هراس از برچسب به درد نخور بودن، ناتوان شدن و .. آن را پنهان می کنند. آنها
بیماری خود را از همسرانشان پنهان می کنند که مبادا راهایشان کنند، مبادا بار
سنگین هزینه های مالی را بر دوش همسرشان بگذارند، مبادا آبرویشان نزد خانواده
همسرشان برود. زنان زیادی را دیده ام که وقتی ناچار شده اند بیماریشان را با
همسرشان در میان بگذارند عاجزانه از او خواسته اند که مبادا خانواده همسرشان
خبردار شوند.. آنها از حضور<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>زن دیگری در
این واویلای درد و رنج در زندگی زناشویی شان می ترسند، از شماتت ها، سرزنش ها و
انتظارشان برای مرگ هرچه زودتر او می ترسند.<span style="mso-spacerun: yes;">
</span><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">سرطان نام دردناکی است که تن خیلی ها را می لرزاند و اشک را
از چشمانشان سرازیر می کند، این خود بیماری نیست که تا این حد هراسناک است، کنشهای
اجتماعی پیرامون این بیماری و تن زنانه ای که آماج این بیماری قرار گرفته است
سهمناک تر از بیماری است. از همان رو است که این بیماری پنهان می ماند و زن آن را
مانند گنج عتیقه ای در دلش نگه می دارد تا وقتی که از پا در می آوردش. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">در جامعه ای که زن را زیبا می خواهد و <span style="mso-spacerun: yes;"> </span>در دنیا مقام نخست جراحی های زیبایی را دارد،
این هراس از بیماری شگفت آور نیست. زنان زیادی را دیده ام که در هنگام مواجهه با
سرطان پستان، بیش از آن که هراسناک بازی مرگ و زندگی باشند، هراسان از کنشهای
اجتماعی هستند که در انتظارشان است؛ هراس از تابوهای اجتماعی که بیش از هرکس در
ذهن خودشان خانه کرده است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">این بیماری زنان مجرد را به گونه سهمناک تری می ترساند.
آنها بسیار بیشتر از زنان متاهل از واکنشهای اجتماعی اطرافیانشان می ترسند و آینده
خود را کاملا تیره و تار تصور می کنند و برای همین این پنهانکاری در زنان مجرد
خیلی بیشتر از زنان متاهل است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;"><span style="mso-spacerun: yes;"> </span>همین هراس از
واکنشهای اجتماعی است که زنان را از <b>مراجعه به پزشک</b> نیز می ترساند و بازمی
دارد. انها نمی خواهند از زبان پزشک «حقیقت» را بشنوند. چرا که خودشان مدتهاست آن
را می دانند و کتمان می کنند. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">قدیمی ترها می گفتند پزشک محرم بیمار است اما امروزه بسیاری
از زنان گویی این مثل را نشنیده اند؛ چرا که در هراس از معاینه شدن توسط پزشک و
انجام برخی آزمایشات و جراحی شدن از مراجعه به پزشک طفره می روند. بحث بر سر مرد
یا زن بودن پزشک نیست، زنانی را می شناسم که از مراجعه به پزشکان زن هم سرباز می
زنند؛ چرا که از صحبت کردن درباره مشکلات بدن زنانه شان وحشت دارند و با آن بیگانه
اند. این بیگانگی و وحشت البته در بین زنان مجرد بیشتر از زنان متاهل است.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">طبیعتا برخورد پزشک و کادر درمانیِ مراکز درمانی با این
وحشت و بیگانگی بسیار اهمیت دارد و نیازمند ظرافتهای خاصی است که باید پزشکان از
آن برخوردار باشند تا بتوانند بیمار را قانع کنند که بعد از مراجعه اولیه، همه
مراحل درمان را طی کنند و در نیمه راه درمان رهایش نسازند. کوچکترین برخورد
نامناسب، آنها را از ادامه درمان بازمیدارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">شاید لازم باشد در این نوشته گلایه ای از جامعه پزشکان
داشته باشم که برا ی آگاهی رسانی زنان در رابطه با بیماری های خاصشان گامهای
چندانی برنداشته اند ، مواجهه جامعه با بیماری های سخت و دردناک<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>زنان، و درمان درست آن نیاز به همیاری پزشکان
دارد. این همیاری فقط درمان نیست. این همیاری آگاهی دادن به زنان و کنار زدن
تاریکی های نادانی و ناآگاهی در این رابطه و ایجاد اعتماد و آشتی با پزشکی نوین و
مدرن است.<span style="mso-spacerun: yes;"> </span><o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">بهمن 96<span style="mso-spacerun: yes;"> </span><span style="mso-spacerun: yes;"> </span><o:p></o:p></span></div>
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-62079088734789001422018-01-30T19:06:00.000+03:302018-01-30T19:06:11.615+03:30موی زن<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<br />
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div align="center" class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: center; unicode-bidi: embed;">
<br /></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">موی زن گاه در توصیفات عاشقانه می نشیند و با الحان خوشایند
و ستودنی مثل گیسو، جعد، طره ،<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>زلف و ...
بیان میشود و شعرها<span style="mso-spacerun: yes;"> </span>در وصفش سروده می
شوند؛ این که آشوب به پا می کند، چهره معشوق را می پوشاند، دلربایی می کند و ... .
در این توصیفات رمانتیک و عاشقانه از گیسو، بدن معشوق غایب است و فقط مو و چهره اش
پیداست. غیبت بدن در توصیفات عاشقانه، خود نکته ها دارد که در فرصتی دیگر باید
بدان پرداخت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">موی زن خاستگاه امر و نهی های متشرعان نیز بوده است. از دید
متشرعان اما؛ موی زن لانه شیطان است و مظهر اغواگریی و فریبندگی و گناه. و زنی که
موی خود را به نامحرم نشان دهد یا با آن اغواگری کند، در روز جزا تاوان سنگینی
خواهد داد. او در دوزخ از گیسوانش آویخته خواهد شد و تا ابد کیفر خواهد دید.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">قصه موی زن اما به آویخته شدن در دوزخ و نشستن در شعر عاشقانه
شاعران پارسی گوی خاتمه نمی یابد. موی زن در صد سال اخیر همواره موضوع تعارضات
اجتماعی و سیاسی بوده است. از کشف قانونی حجاب گرفته تا اجبار قانونی به نشاندن حجاب؛
مسئله عمده پوشاندن یا نپوشاندن موهاست.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">موی زن قصه پر کشمکشی نمیشد اگر در شعر شاعران و فتاوی متشرعان
جا خوش کرده بود. موی زن عرصه ای خصوصی بود چه در شعر و چه در شرع.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">وقتی موی زن از چاچوب شرع به چارچوب قانون کشیده شد، به
سیاست هم کشیده شد. و بدین ترتیب موی زن از عرصه ای خصوصی به عرصه عمومی؛ به
خیابانها و مدارس و ادارات و کارخانه ها و ... هم وارد شد. مطرح شدن موی زن در
عرصه قانون و سیاست یعنی سیاسی شدن آن. یعنی نشستن تنبیه و مجازات و جریمه و
بازداشت برای پوشاندن یا نپوشاندن آن. و این شروع فاجعه بود. شروع آن چه که همه
چیز را عین سیاست می خواست. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">وقتی موی زن از عرصه خصوصی به عرصه عمومی و بدتر از آن به عرصه
سیاسی کشیده شد، ضخامت دیواره هایی که باید شکسته شوند، ممکن است سخت نباشد اما به
دقت و درایت بیشتری نیاز دارد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">در حال حاضر موی زن به چنان گره ای تبدیل شده است که در تاریخ
ایران سابقه نداشته است. در تاریخ ایران چه در دوره باستان و چه پس از حمله اعراب
مسلمان و شروع دوره اسلامی در ایران، حجاب امری شرعی و اختیاری برای زنان بوده است
و نه الزامی حکومتی. حجاب در همه این دوره ها لباس زنان بوده است، همان طور که
لباس مردان هم تا قبل از دوران مدرن(رضاشاه) بی شباهت به لباس زنان نبوده است؛
بلند، گشاد و دارای پوششی برای سر، اعم از دستار و کلاه و ..... اگر هم در دورانی
زنان پرده نشین بوده اند، اولا پرده نشینی زنان به طبقه اجتماعی آنها بسیار مرتبط
بوده است و دوم اینکه پرده نشینی هم تحت شرایط روزگار و ناامنی های اجتماعی و
سیاسی بوده است که زنان خود برمی گزیده اند و نه دستوری حکومتی و قانونی که تعزیز
و تنبیهی قانونی داشته باشد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">بنابراین مسئله شدن حجاب در عرصه عمومی و قانونمند کردن آن
و تنبیه و مجازات چیدن برای آن شروع ماجرایی است که موی زن را سیاسی می خواهد. این
اتفاق یکبار در دوره رضاشاه روی داد که موی زن را به لابلای مصوبات قانونی کشاند و
سیاسی کرد و یکبار پس از انقلاب پنجاه و هفت، همین عملکرد به گونه ای معکوس و
واژگون شکل گرفت. <o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">اما و اما؛ همه اینها را نوشتم که به این مهم برسم که راه
دستیابی به حجاب اختیاری فقط از راه اعتراض مدنی بدون هرگونه شائبه سیاسی می گذرد.
حجاب اختیاری چه بصورت نیاز و ضرورتی ملی و چه به صورت نیاز زنان برای حضور در
جامعه بدون هرگونه تبعیض جنسیتی، باید بدون هرگونه «برچسب سیاسی» باشد. روسری زنان
و موی زنان نباید تبدیل به ابزار مبارزه سیاسی شود. نباید پرچم مبارزه برعلیه
حکومت باشد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">حجاب اختیاری فقط و فقط یک خواست مدنی و یک خواست اجتماعی
در حوزه مدنی و حوزه اجتماعی است و نه خواستی سیاسی و مبارزه ای سیاسی. درست است
که حکومت موی زن را به لابلای مصوبات قانونی و سیاسی کشانده است، اما زنان باید با
اعتراض مدنی آن را از لابلای مصوبات سیاسی و قانونی بردارند. فقط در این صورت است
که موی زن می تواند آزادانه و به اختیار به زیر روسری درغلتد یا رها باشد.<o:p></o:p></span></div>
<div class="MsoNormal" dir="RTL" style="direction: rtl; text-align: right; unicode-bidi: embed;">
<span lang="FA" style="font-family: "B Zar"; font-size: 18.0pt; line-height: 107%; mso-bidi-language: FA;">مبارزه زنان برای حق داشتن حجاب اختیاری اگر با مبارزه
سیاسی آغشته شود هرگز به ثمر نخواهد نشست و اگر هم به ثمر بنشیند زودگذر خواهد بود.
زیرا در آن صورت حجاب فقط مجوزی برای ورود به مبارزه سیاسی است و به سرعت به موضوع
درجه چندمی تبدیل می شود و اولویتش را از دست می دهد.<o:p></o:p></span></div>
<br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-50475120263349339922017-08-25T02:27:00.000+04:302017-08-25T02:29:30.571+04:30به حاشیه راندن زنان به هر بهانهای <div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div data-contents="true">
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="77hl-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="77hl-0-0">
<br /></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="c6m4n-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="c6m4n-0-0">
<span data-offset-key="c6m4n-0-0"><br data-text="true" /></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="4p8uk-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="4p8uk-0-0">
<span data-offset-key="4p8uk-0-0"><span data-text="true">دروغ چرا، وقتی برای بحث زنانگی و بدن شروع به کنکاش در تئوریهای جامعهشناسی بدن کردم، گمان نمی بردم این موضوع آن قدرها ریشهدار باشد، اما اکنون که گام به گام با ابعاد مختلف آن از زوایای گوناگون مواجه میشوم ، میبینم بحر بیکرانهای است بحث بدن و جامعه.</span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="fa2si-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="fa2si-0-0">
<span data-offset-key="fa2si-0-0"><span data-text="true">در کتاب زنانگی و بدن، رویکردم رویکری فوکویی بود؛ رویکردی که نقش سلطه و قدرت را در همه ابعاد آن و از جمله بدن میکاود. سلطهی قدرت بر بدن، محور بحثهای فوکو است. از تاریخ جنون گرفته تا تاریخ جنسیت و تاریخ زندان و ...؛ در همه جا بدن تحت مراقبت و انضباط و کنترل است. </span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="4l9cs-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="4l9cs-0-0">
<span data-offset-key="4l9cs-0-0"><span data-text="true">فوکو اما نگاهش به بدن نگاهی عام است و من، با نگاه او به سراغ بدن زنانه رفتهام. بدن زنانه هم به صرف بدن بودن در معنای عام و هم به صرف زنانه بودن در معنای جنسیتی آن از سوی ساختارهای مردسالارانه جامعه، تحت سیطره قدرت، منضبط می شود؛ کنترل می شود و مجازات می گردد. در واقع سامانمند شدن بدن زنانه دو سویه است.</span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="3i3fb-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="3i3fb-0-0">
<span data-offset-key="3i3fb-0-0"><span data-text="true">آموزش و پرورش یکی از نهادهایی است که اتفاقا فوکو به آن توجه نشان داده است. از نظر فوکو، تیمارستانها، مدارس، بیمارستانها، زندانها و ... در پی انقیاد و سلطه بر بدن هستند. آنها با راهکارهای تقریبا مشابهی انضباطهای فراگیر خود را بر بدنها، حتا در حرکات و اعمال بسیار ریز و جزئی بدن متمرکز میکنند.</span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="3m9fs-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="3m9fs-0-0">
<span data-offset-key="3m9fs-0-0"><span data-text="true">فوکو بحث خود را بصورت کلان و عام مطرح میکند و به زنانه یا مردانه بودن آن کمتر توجه کرده است. اما در جامعه ما، مدارس بر سامانمندکردن بدن زنانه بیشتر متمرکزند تا بدن مردانه؛ و زنانه بودن بدن در انضباط و کنترل و مجازات اهمیت ویژه ای دارد. بدین منظور، آموزش و پرورش قواعد جزئیتری از موارد انضباطی را برای بدنهای زنانه اعم ازمعلمین و دانشآموزان درنظر گرفته است. وضعیت ابروها، آرایش صورت، مدل و رنگ مو(در همان مقداری که از مقنعه بیرون است)، ناخنها، تنگ یا کوتاه بودن لباس، نحوه راه رفتن و ایستادن، خندیدن، نحوه حرف زدن و ... همه تحت کنترل است و باید از قواعد انضباطی پیروی کند. در کلاسهایی که معلم مرد است، چه برای دانشآموزان دختر و چه برای معلم این انضباط شدیدتر است.</span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="d6tei-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="d6tei-0-0">
<span data-offset-key="d6tei-0-0"><span data-text="true">اخیرا اما دفتر...مواردی را برای استخدام و جذب داشنجومعلمها ذکر کرده که گام را از این موارد بسی فراتر گذاشته است. این موارد انضباطی، که مستقیما بدن زن را نشانه گرفته است؛ از جلوههای بیرونی آن گذشته و به سلامت اندامهای داخلی بدن پرداخته است. </span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="9egfi-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="9egfi-0-0">
<span data-offset-key="9egfi-0-0"><span data-text="true">در بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در بند مربوط به بیماریهای زنان(بند 17)، اختلالات زنانگی، موهای زاید صورت، بلوغ زودرس یا دیررس، سابقه جراحی بیماریهای رحمی، ناباروری، کیستهای تخمدانی و اندومتریوزیس و آمنوره متعاقب صدمات مغزی، کانسرهای سینه، رحم، تخمدان، سرویکس، وولو و هر نوع بدخیمی دیگر در هر جای بدن، ضایعات دستگاه تناسلی که منجر به ایجاد فیستولهای مقاوم در درمان شود، از موانع استخدام به عنوان معلم مطرح شدهاند. * </span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="743ho-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="743ho-0-0">
<span data-offset-key="743ho-0-0"><span data-text="true">ساختهای قدرت از طریق این دستورات جزء به جزء مربوط به بدن و سلامت؛ آن هم نه برای بهبود و ارتقاء سلامت؛ بدنهای بیمار، بویژه بدنهای بیمار زنانه را تنبیه می کند و با به حاشیه راندن بدنهای زنانه، زنان را از جامعه و حتا از آموزش و پرورش (جایگاهی که سالهاست از سوی قشر سنتگرای جامعه، نهادی زنانه و امن برای زنان شاغل لقب گرفته است) حذف می کند. </span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="amgc9-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="amgc9-0-0">
<span data-offset-key="amgc9-0-0"><span data-text="true">با توجه به این که ساختار مردسالارانه جامعه ایران و قوانین سختگیرانه و زن ستیزانهاش راه را بر اشتغال زنان ناهموار میکنند؛ آموزش و پرورش و بهداشت و درمان، مهمترین عرصههاییاند که تاکنون زنان را جذب خود کردهاند؛ اما اینک، ابتدا ازسهمیه قبولی زنان در دانشگاههای علوم پزشکی کاسته شد و سپس پیکان آموزش و پرورش را نشانه گرفت.</span></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="83on4-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="83on4-0-0">
<span data-offset-key="83on4-0-0"><br data-text="true" /></span></div>
</div>
<div data-block="true" data-editor="f9qrt" data-offset-key="36hav-0-0">
<div class="_1mf _1mk" data-offset-key="36hav-0-0">
<span data-offset-key="36hav-0-0"><span data-text="true">* شیوهنامه مصاحبه اختصاصی داوطلبان ورود به دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیرمطابق بند یک و 2 ماده 12 قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش تهیه و تدوین شده و بر اساس آن معلمانی که وارد آموزش و پرورش میشوند نباید بیماریهای مندرج در این شیوهنامه را داشته باشند.</span></span></div>
</div>
</div>
<b></b><i></i><u></u><sub></sub><sup></sup><strike></strike><br /></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-38172823113927435782017-08-15T01:06:00.000+04:302017-08-15T01:06:33.619+04:30پردیس کتاب مشهد یکساله شد<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<a href="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg-MB9Eva3vqM79wlFH5tl3zqeEaoM9BwALOLDH9ReRAyGdaKms-eYXu5VfIcoDWsPOsstyxL9ApppSbhW_1rA94rGZeDTbhPl9PcS3J2kx8F3fUzsEvkskUsnpdSsQlmBEJjPFftET_Ryj/s1600/photo_2017-08-15_00-29-31.jpg" imageanchor="1" style="margin-left: 1em; margin-right: 1em;"><img border="0" data-original-height="1080" data-original-width="1080" height="320" src="https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg-MB9Eva3vqM79wlFH5tl3zqeEaoM9BwALOLDH9ReRAyGdaKms-eYXu5VfIcoDWsPOsstyxL9ApppSbhW_1rA94rGZeDTbhPl9PcS3J2kx8F3fUzsEvkskUsnpdSsQlmBEJjPFftET_Ryj/s320/photo_2017-08-15_00-29-31.jpg" width="320" /></a></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
<br /></div>
<div class="separator" style="clear: both; text-align: center;">
یکی از بهترین پاتوق های دانشجویی دهه 60 در مشهد و بخصوص برای دانشجویان دانشکده ادبیات دکتر شریعتی و احیانا دانشکده علوم و دانشکده پزشکی انتشارات امام بود. با تنوع کتابهایش، و قفسه بندی موضوعی و قفسه ای برای کتابهای تازه منتشر شده، چون چشمه گوارایی تشنگی همه دانشجویان و اساتید را برطرف مینمود. در آنجا مثل هر کتابخانه و نه کتابفروشی ای، شما میتوانستید بی هراس از نگاههای شماتت بار مسئول کتابفروشی در لا به لای قفسه ها کتابها را جستجو کنید، آنها را بردارید و ورق بزنید، حتی در گوشه ای بنشینید و چند ورقی از هر کتاب را بخوانید بی آنکه نگران آن مرد مهربانی باشید که با چهره ای آرام و دوست داشتنی که انگار همیشه او را می شناخته ای، پشت میزش به مطالعه مشغول بود... در آن روزهای جوانی نمیدانستم که در میان چه گنجینه ای پرسه میزنم و چه انسان شریفی را ملاقات میکنم... زمان گذشت تا دریافتم آقای رجب زاده مدیر انتشارات امام، یک کتابفروش معمولی نیست. انسانی است با کاریزمایی ویژه خودش، انسانی است عاشق آن که کتابهایش خوانده شوند...</div>
سخن گفتن از آقای رجب زاده دشوار است، باید او را ملاقات کرد، با او سخن گفت، باید در کتابفروشی ماند، به کتابهایش دست زد، خواند، خرید تا بدانی او چه تفاوت عمبقی با دیگران دارد... در دوره ای که سلبریتی ها میخواهند به هر بهانه ای دیده شوند، آقای رجب زاده روی نهان کرده است و نمیخواهد دیده شود. برای نسل جدید سخت است درک این که چرا او نمیخواهد دیده شود، چرا نمیخواهد مورد تعریف و تمجید و تقدیر قرار گیرد... اما او خودش حتما میداند. او سالهای سال است از سال 57 تا کنون به بهترین نحو این کتابفروشی را اداره کرده و کتابفروشی اش عرصه ای فرهنگی است که صاحبان اندیشه، اساتید، دانشجویان، اهل قلم، نویسندگان، مترجمان، هنرمندان و سینماگران همدیگر را ملاقات کرده اند... غلو نمیکنم اگر بگویم انتشارات امام و نیز پردیس کتاب مانند تابلویی نقاشی است که میتوان همه ی زیباییهای هنری و فرهنگی و علمی و ادبی شهر مشهد را در آن دید. با انتشارات امام و حضور پررنگ جناب رجب زاده ی عزیز در عرصه کتاب است که میتوان نام و یاد فرهیختگان گذشته و حال شهر مشهد را در یادها زنده نگه داشت. بی گمان و بی هیچ تردیدی در شهر مشهد کسی نیست که بویی از ادب و هنر و علم برده باشد و حتی یک بار هم که شده به دیدار ایشان نائل نشده باشد. <br />
افتتاح پردیس کتاب مشهد با سرمایه گذاری شخصی آقای رضا رجب زاده و پسرانش؛ نیز به درستی پردیسی بود که از دل چشمه انتشارات امام جوشید. پردیسی که به شهر مشهد و فرهیختگانش قدر و ارج ویژه ای بخشید. پردیس کتاب با نوآوری در مدیریت و ارزش و احترام به خوانندگان و خریداران کتاب و عرضه جدیدترین کتابهای روز و کتابهای ناشرانی که تاکنون در مشهد توزیع نمیشده است، بهشتی است که مشهدی ها باید به آن ببالند. در گوشه گوشه پردیس کتاب صندلی هایی گذاشته شده است تا کسانی که به آنجا مراجعه میکنند بتوانند کتاب را بردارند و مطالعه کنند...برایم جالب بود وقتی دانستم تنها توصیه آقای رجب زاده به پسرهایشان برای دکوراسیون پردیس کتاب گذاشتن این صندلی ها بوده است.</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-10890925950653251522017-08-08T17:23:00.000+04:302017-08-08T17:23:12.741+04:30حذف واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<div class="text_exposed_root text_exposed" id="id_5989b02c85ce64770297687">
«سخن از پیوند سست دو نام<br /> و همآغوشی در اوراق کهنهء یک دفتر نیست»<br />
قرار است واژه طلاق از شناسنامه زنان مطلقه حذف شود... <br /> اما این همه ماجرا نیست.. <span class="text_exposed_hide">...</span><span class="text_exposed_show"><br /> قرار است ابتدا زنان بروند به پزشکی قانونی و گواهی بکارت بگیرند و بعد با آن گواهی بکارت بروند ثبت احوال و واژه طلاق را از شناسنامه شان بزدایند.<br /> این سازوکار قانون گذاری جامعه ای است که از زنانش بکارت می خواهد. سازو کار قانون گذاری جامعه ای که کمر همت به کنترل بدنهای زنانه بسته است و میخواهد آن را تحت انضباط قانون. عرف. سنت. تاریخ. سیاست و ... درآورد.<br /> در جامعه ای که سرطان پستان و رحم از زنان قربانی می گیرد چون زنان شرمگین آنند که از بدنشان حتی پیش محارم و حتی نزد پزشک معالج سخن بگویند؛ ناچارند برای ادامه زندگی در جامعه ای که آنها را باکره و دست نخورده میخواهد، همه جا جار بزنند که باکره اند... <br /> بکارتشان را به تست پزشکی قانونی بسپارند و راهی ثبت احوال شوند و تست پیروزمندشان را جلوی دیدگان کارمندان ثبت احوال بگذارند تا آن نام منحوس از دفترشان پاک شود...<br /> راستی چرا آن نام، طلاق را می گویم، منحوس است؟! آیا جز برای اینست که زن مطلقه دیگر دست نخورده نیست؟ جز برای اینست که مردان بکارت خواهش، ولو به دروغ، زدودن این نام را می خواهند؟!<br /> ایکاش قانون گذاران محترم برای آنکه حسن نیت خود را ثابت کنند به جای پاک کردن صورت مسئله، در قوانین ازدواج تجدید نظری بکنند .. شرط بکارت را برای دختران از قانون ازدواج بزدایند و حق زن را بر بدنش به رسمیت بشناسند.<br /> تغییرات قانونی شروط ازدواج بر ساختارهای فرهنگی و عرفی نیز اثر خواهد گذاشت... و از رواج دروغگویی در بین زنان و رفتارهای کاسبکارانه پزشکانی که در این راستا برای خود نمدها برچیده اند پیشگیری خواهد نمود.<br /> پ ن: و این البته در حالی است که مرکزپژوهشهای مجلس با افزایش سن قانونی <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/ازدواج?source=feed_text&story_id=1589796187760603"><span class="_5afy"><span aria-label="hashtag" class="_58cl _5afz">#</span><span class="_58cm">ازدواج</span></span></a> مخالفت کرد. فاطمه ذوالقدرمی گویداولویت فراکسیون زنان ممانعت از <a class="_58cn" data-ft="{"tn":"*N","type":104}" href="https://www.facebook.com/hashtag/ازدواج_کودکان?source=feed_text&story_id=1589796187760603"><span class="_5afy"><span aria-label="hashtag" class="_58cl _5afz">#</span><span class="_58cm">ازدواج_کودکان</span></span></a> زیر 13سال بااجازه پدر است<br /> و تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل</span><b></b><i></i><u></u><sub></sub><sup></sup><strike></strike></div>
</div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0tag:blogger.com,1999:blog-8463182903685399869.post-66960002123249464792017-07-05T09:29:00.000+04:302017-07-05T09:29:29.318+04:30روز قلم<div dir="rtl" style="text-align: right;" trbidi="on">
<span style="background-color: white; color: #1d2129; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;">ساعت سه نیمه شب است که از پای کامپیوتر برمی خیزم سری به آشپزخانه میزنم و ظرفهای کثیف را جمع می کنم و در ماشین ظرفشویی می چینم ... به اجدادم در غاری دور شاید در شبی تابستانی فکر میکنم... شاید مادر ی بوده مثل من و همسری ... شاید هنوز ازدواج اختراع نشده است ... شاید گاهی خطی می کشیده بر دیواره غار...شاید طرحی از آسایش در ذهن داشته، طرحی از داشتن اشیای بیشتر در پیرامونش(چه خطایی)، شاید طرحی در ذهنش ، شاید قصه ای در قلبش، ...خفاشی در آنسوی پنجره آشپزخانه با شتاب عبور می کند...</span><span class="text_exposed_show" style="background-color: white; color: #1d2129; display: inline; font-family: Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: 14px;">پرده را به سرعت می اندازم... شاید او هم نگاهی به اسمان می انداخته... شاید داشته طرح همه این اشیایی را در ذهنش مرور می کرده که امروز ما را احاطه کرده اند...شاید طرح این تمدن ملال آور را هم او ریخت؛ وقتی دانه ای را در زمین می کاشت و زمین را به رستن و رستن و رستن وامیداشت... شاید شبی که نیمه شب بیخوابی به سرش زده بود نگاهش به روی درختان لغزید و طرحی از قلم ریخت... طرحی از کاغذ را هم... نمیدانم ... می خواهم تصور کنم خالق قلم یک زن است... اصلا از قدیس پنداشتن زنان خوشم نمی آید... کسی هم که طرح قلم را در ذهنش ریخته ، قدیس نبوده قطعا!!... فقط برای این می گویم زنی بوده است که طرح قلم را در ذهنش ریخته است که ؛بعضی تاریخ نویسان ظن برده اند که زن ، دانه را در زمین کاشت و به نظاره سبزشدنش نشست...فقط همین... شاید وقتی رستنی هایش قد کشیده بودند و سر به گنبد نیلگون آسمان می ساییدند به قلم فکر کرد.... طرحی از درخت، طرحی از رستن، طرحی از آفرینش، طرحی از آزادگی و سر ساییدن به آسمان، طرحی از جنگیدن ....<br />... هرچه هست روز قلم بر آنها که قدرش را می دانند و برایش می جنگند و چون معشوقه ای دستش را می فشارند مبارک</span></div>
Anonymoushttp://www.blogger.com/profile/14485308738078556295noreply@blogger.com0