۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

تکیه زدن برجای استالین

آنها که جامعه شناسی را اسلامی می خواهند!

از ابتدای انقلاب پنجاه وهفت تاکنون جامعه شناسی رشته ای مسئله ساز بوده است. وشریعتی که زمانی نماد روشنفکری و ایستادگی در مقابل سنتهای نادرست بود و درصدد تفسیر نوینی از مذهب اسلام، جوانان بسیاری راجذب جامعه شناسی می کرد. نامی ممنوع که کتابهایش نیز کمابیش پنهانی دست به دست می گشت. و ناگفته همراهی جامعه شناسی با نام او ورود به عرصه ای ممنوع بود.
زمان می گذشت و شریعتی رنگ می باخت اما جامعه شناسی خود را می یافت . رها از غبار ایدئولوژی ها و بازی های سیاسی ای که بلد نبود.
جامعه شناسی راه خود می رفت و می رود؛ آکادمیک و علمی، اما گویی دیگران آن گونه می خواهندش که «باید»...
در تمام مدتی که در دانشگاه جامعه شناسی خواندم و درس دادم و پژوهش کردم نه به من آموختند و نه من به کسی آموختم که جامعه شناسی باید در ید قدرت باشد یا برعلیه آن. جامعه شناسی، جامعه شناسی است، مانند هر علم دیگری. مانند فیزیک و شیمی. فقط حوزه مطالعه شان فرق می کند و آرزوی بنیانگذار جامعه شناسی نیز جز این نبوده است.
و حال پرونده جدیدی برای جامعه شناسی باز شده است که در عمر نسبتا کوتاه جامعه شناسی بی سابقه است. آنان جامعه شناسی را اسلامی می خواهند! و این استالین و هم حزبی هایش را به یاد می آورد که جامعه شناسی را مارکسیسیتی می خواستند! بماند که داستان استالین به پایان نرسید و پرونده ی مارکسیست گرایی اش(که با مارکسیسم فاصله ها داشت)بسته شد و فقط از آن جامعه ای با انواع مشکلات علمی وعقب ماندگی های علمی... برجای ماند. بماند که جامعه شناسی مارکسیستی تکیه گاهی بنام مارکس و آرا و نوشته هایش داشت، آرایی که بهر حال متعلق به دوره مدرن است و اگر بعد ایدئولوژیک آن را کنار بگذاریم خدمتها به جامعه شناسی کرده است، جایگاه جامعه شناسی اسلامی و تکیه گاهش در کجاست؟!( نهایتا ابن خلدون و فارابی و ابن سینا؛ اندیشمندان ماقبل مدرنی که این واژه برایشان نامانوس است چه رسد به محتوای مدرن آن)
دیروز در دفترچه ثبت نام رشته های کارشناسی ارشد دیدم رشته جدیدی بنام جامعه شناسی انقلاب اسلامی نشانده اند(مجموعه پژوهش اجتماعی با دو گرایش جامعه شناسی انقلاب اسلامی و پژوهش اجتماعی)!
وقتی دکتر حسابی که دکترای فیزیک هسته ای داشته است به ایران می آید و از شاه وقت می خواهد که بودجه ای در اختیارش قرار دهد که دانشگاهی برای آموزش علم فیزیک تاسیس کند از او می پرسند فیزیک دیگر چیست؟ وقتی توضیحات دکتر حسابی فایده نمی بخشد می گوید همان شیمی است و وقتی شاه از شیمی هم چیزی نمی داند، می گوید زیست شناسی است و دست آخر شاه نتیجه می گیرد که شما می خواهید کیمیاگری را آموزش دهید!! و به او بودجه ای برای ساخت دانشگاه پلی تکنیک می دهد... به قول فلاسفه البته این قیاس مع الفارق است اما آن ها که پسوند انقلاب اسلامی را به جامعه شناسی چسبانده اند احتمالا گمان می کنند جامعه شناسی همان تاریخ است که باید در چارچوب یک زمان مشخص قرار گیرد ( آن هم نه تاریخ مدرن که تاریخ به روایتی که میرزابنویس های دربار می نوشتند)
این تکیه زدن بر جایگاه استالینی است که دیگر نه جایگاهی دارد و نه آبرویی. و جامعه شناسی دارد هم پای دیگر علوم در همه دانشگاه های دنیا گام به گام با فرضیه هایش و نظریه هایش و روش های علمی اش به پیش می رود. گالیله را به توبه وادار کردن آیا زمین را از چرخیدن به دور خورشید بازداشت؟!

۵ نظر:

كوچه اي بي انتها گفت...

اين تجويزي كردن علوم انساني هم واقعا لطيفه بي مزه و تكراري شده. كي بالاخره درس خواهند گرفت؟ سر بزنيد به روزم.

التیام گفت...

سلام دوست عزیز

دارم به این فکر میکنم که چطور شد که به اینجا رسیدیم؟ به نظر شما مسیر اصلی ای که سی سال است داریم طی میکنیم برای رسیدن به همین نقطه نبود؟
اصلا از چنین درختی یک همچین میوه ای هم به بار خواهد نشست . تا کی به این نتیجه خواهیم رسید که باید از خودمان شروع کرد خدا میداند

موفق باشی

Unknown گفت...

راستش من نمی تونم به این قاطعیت بگم که مسیر غایی این سی ساله این بوده است یا قرار بوده است که این باشد. سعی می کنم این نوع تفکر غایت مدارانه و شاید بنوعی کلی گویانه رو از خودم دور کنم. از آن گذشته اگر منظورتون از درخت نظام سیاسی است باز هم دارید تک عاملی به موضوع نگاه می کنید.ساختارهای اجتماعی با روابط تو در تو و پیچیده شان که نظام سیاسی نیز جزیی از آن است می توانند پدیده های اجتماعی را بوجود آورند یا تغیی دهند یا نابود کنند یا جایگزین کنند.
باور کنید از لحظه ای که متوجه شدم جامعه شناسی از رشته های کارشناسی ارشد به این راحتی حذف شد حال خوبی نداشته ام اما همه اینها نباید منجر به این شود که نگاه علمی مان به پدیده های اجتماعی را فراموش کنیم . عصبانیت ما بر نگاه علمی ما نباید سایه اندازد. ما این را از جامعه شناسی آموخته ایم و باید بیاموزانیم. متاسفانه باید بگویم با همه احترامی که برایتان قائلم این نوع اظهار نظر کردن بی شباهت به اعلامیه های سیاسی نیست.

مهدی گفت...

خیلی خوب بود. و منصفانه علیرغم تمام خشم و بغضی که در متن بود. از این به بعد بیشتر میام. لینکتون کردم با خوشحالی.
قلمتون روون و پر جوانه..

محبوبه گفت...

سلام
یک سورپرایز کوچولو:
http://www.facebook.com/mahbobehmim