۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

سونامی ژاپن

آیا زمین که زیر پای تو می لرزد تنهاتر از تو نیست؟


تراژدی ژاپن لحظه ای از ذهنم نمی رود. زمین لرزه ای به قدرت نه ریشتر با پس لرزه های پنج و شش ریشتری بعدی اش...

و فاجعه ای که شروع می شود...

ذهنم می رود سراغ مردمی سختکوش که با تولید علم و تکنولوژی به بهترین کیفیت چقدر به بهبود زندگی همه انسانها کمک کرده اند، مردمی که بیشتر سود رسانده اند تا زیان...

فکر می کنم به چیزی به نام عدالت- که خیلی وقت است باورم به آن را از دست داده ام- و این که واقعن این سزایشان نبود...

زنان و مردانی که یاد گرفته اند در مقابل فاجعه سرخم نکنند و در مواقع سختی به جای اشک ریختن لبخند بزنند...

اما اکنون فاجعه ای دیگر در راه است، فاجعه ای که وحشت و اشک را نه فقط به جان زاپنی ها که به جان همه مردم جهان می نشاند... اگر اشک را به چهره انها هم نیاورده دل همگان را از وحشت لرزانده است...

فاجعه رادیواکتیو... فاجعه ای که نه یک بلای طبیعی در اثر جابجا شدن پوسته زمین، فاجعه ای دست ساز بشر که انسان را با همه احساس تنهایی اش در زمین، تنهاتر از همیشه می سازد..

و گوییا مقدر شده که این مردم ریز نقش صبور و بسیار هوشمند بار این فاجعه را برای دومین بار بر دوش بگیرند... یک بار در فاجعه اتمی ناکازاکی و بار دیگر در فاجعه انفجار راکتورهای اتمی در سونامی اخیر با دادن تلفات فراوان پیام رسان خطرات اتم در جهان باشند... قربانیانی که ندای امن سازی جهان را در سکوت فریاد می زنند.... «زمین و انسان ها در خطرند»...