۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

بدن زنانه

انگار شرقی که باشی و مسلمان هم باشی خیلی فرقی ندارد در میان کدام مرزها احاطه شده باشی؛ هند باشد یا بنگلادش، اندونزی یا چین، ایران یا عراق یا هرجای خاورمیانه! رسوم و سنتهایی که بدن زن را نشانه گرفته اند و او را وادار به تبعیت و سکوت و شرمساری می کنند، خیلی تفاوتی ندارند، فقط کمی شدت و ضعف دارند. مجازاتهایی هم که این سنت ها در پیش گرفته اند به راحتی می توانند قوانین را دور بزنند و در قانونمند ترین جوامع هم به راه خودشان بروند. ( نمونه‌اش قتل‌های ناموسی‌ای که هرساله در انگلستان و امریکا و جاهای دیگر از زنان قربانی می‌گیرد)
«...زن احتمالا جهت کسب آمادگی برای انجام وظیفه در قبال شوهر به طور شتابزده پیش از شب عروسی، آموزش‌هایی درباره مسئولیت همسری‌اش برای ارضای نیازهای جنسی شوهردریافت کند. البته به دلیل نداشتن دانش یا تجربه جنسی عدم تمایل زن شرمی به جا تعبیر شده و عموما برای شروع رابطه جنسی امکان استفاده از زور توسط شوهر امری پذیرفته شده است. همه‌ی دوازده نفر شرکت کننده‌ی متاهل در این پژوهش، طی روند ازدواج ترتیب داده شده‌ای که از طریق آن هیچ فرصتی برای شناخت شوهرانشان به آن‌ها داده نشده بود و یا فرصت کمی برای آن داشتند، زندگی مشترک را شروع نمودند . متاسفانه بعد از مدتی طولانی که به آن‌ها گفته می‌شد از پسران دوری کنید، انتظار می‌رفت این زنان، بلافاصله در پی ازدواج، با شوهرانشان صمیمی شوند. بنابراین زنان نا آگاه درباره‌ی امور جنسی و یا زنانی که اطلاعات اندکی در این باره داشتند، هنگام رو به رویی با صمیمیت جسمانی از سوی بیگانگان {همسرانشان}، بالقوه عکس العمل‌هایی از خود بروز می دادند که تعجب آور نیست. سیمران ترس و عدم اطمینان خود را از آن چه باید شب عروسی‌اش انجام دهد، این طور توضیح می‌دهد: « من فکر می‌کردم که ما ازدواج کردیم و بعد عاشق هم خواهیم شد . با این حال هنوز خیلی وحشت زده بودم. این اولین شب من و همه چیز برای من بود . من حتی این آدم را نمی شناختم، حالا باید چه بگویم؟ می‌توانم بگویم نه، این چیزی بود که من واقعا به خاطرش می‌ترسیدم چون هیچ وقت رابطه‌ای نداشتم و در حالی که تو طرف مقابلت را نمی‌شناسی از تو انتظار می‌رود بدنت را با او شریک شوی! با کسی که حتی او را نمی‌شناسی!»*
می بینید این جملات چقدر نزدیک و قابل لمس هستند... چیزی که اگر نه در شهرهای بزرگ در شهرهای کوچک و روستاها جزو دغدغه روزمره زنان ایرانی است... سیمران می‌تواند نام یک دختر ایرانی باشد... از هرکجای ایران . 

*
  کتاب «شاهد تن» نوشته شمیتا داس داسگوپتا ترجمه بنفشه جوادی صفحه 90 درباره خشونت بنیادین علیه زنان جتوب آسیایی ساکن ایالات متحده.