۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبه

نگاهی به پدیده خیانت در بین زنان و مردان در جامعه ایران،قسمت اول:

خیانت مردان به زنان :

مساله خیانت در زندگی زناشویی را می توان از دو منظر روانی اجتماعی مورد بررسی قرار داد، در این نوشتار خیانت از منظر اجتماعی بررسی می شود، ضمن آنکه نگاه به آن در مورد زنان و مردان با هم متفاوت است .
اگر نگاهی کوتاه به وضعیت خانواده در دوران گذشته داشته باشیم ،الگوی عام خانواده ایرانی خانواده مبتنی بر مردسالاری و چند همسری بوده است. مردان با حقوق و اختیارات و امتیازاتی که از سوی نظام اجتماعی( قوانین و عرف) کسب می کرده اند می توانسته اند چند همسر دائم داشته باشند. ضمن ان که در میان اهل تشیع، صیغه های متعدد نیز به آن اضافه می شده است که محدودیتی نداشته است. دئر واقع نظام مردسالاری به مرد اجازه می داده که بدون توجه به خواسته ها ، عواطف و نیازهای همسرش به سراغ زن دیگری برود او این را یک قاعده کلی، عام و حق خود می دانسته است. جامعه نیز بر آن کماکان صحه می گذاشته است. بنابراین مردان در چنین جامعه ای کمتر به پنهانکاری های خائنانه روی می اورده اند چون به ان نیازی نداشته اند و جامعه به آنها این حق را عطا کرده بوده است که بدون احساس شرم یا گناه به سراغ زنان متعدد بروند و آنها را در کنار هم در خانه مشترک یا خانه های جدا جای دهند. فقط می ماند بحث صیغه ها و کنیزان که علیرغم داشتن مجوز شرعی و نه عرفی در جامعه از پرستیژ چندانی برخوردار نبوده است.
در جامعه مدرن ساختارهای سنتی در حال فرو ریختن است و هنوز بقایای سنتها باقی مانده است. سیستم چند همسری جای خود را به تک همسری داده است ( علیرغم خواسته ها و تلاشهای سنت گرایان و متشرعان) و کماکان مردان پذیرفته اند که با یک زن عقد ازدواج ببندند. اما همچنان نظام مردسالاری به مردان این حق را می دهد که خود را برتر از زنان بشمارند و جامعه را از منظر جنسیت و حقوق خود نگاه کنند و زنان را کالاهایی بپندارند که برای لذت جویی و راحتی آنها خلق شده اند. این نگاه که همچنان سخت جانی می کند به مردان این اجازه را می دهد که بدنبال چندهمسری از نوع دیگری باشند؛ زنانی که گاه به شکل مشروع (صیغه) و گاه غیرمشروع تمتعات جنسی این مردان را برآورده می سازند و از دید خانواده و آشنایان پنهان می ماند. این پنهانکاری های جنسی ،عاطفی امروزه خیانت نام می گیرند. ( که گاه از روابط پیچیده ای شامل روابط مالی و جنسی و عاطفی و اجتماعی برخوردارند ، مرد و زن را درگیر روابطی خاص می کنند که می توان به آن عنوان «خانواده ای در سایه» داد. که باید در جای دیگر به آن پرداخته شود. خانواده ای با اسیبهای خاص خودش) .
در سیستم مردسالاری مردان دارای قوه جنسی بالا و نیاز جنسی فراوان و غیرقابل کنترل تلقی می شوند و بنابراین جامعه حتی رابطه ی خارج از محدوده خانواده و نامشروع را نیز تا حدودی برای مردان برمی تابد و با این عنوان که همسرش قادر به براوردن نیازهای مرد نبوده است و دلایلی از این دست که « تقصیر » را به گردن زن می گذارد، او را پشتیبانی می کند و همین نگرش به زنان ، به زنانی که شریک جنسی او هستند برچسب های فاحشه، زن خیابانی ، زن صیغه ای می زند و مرد را تبرئه می کند، بدون هیچ برچسب ناروایی.
از منظر دیگری هم می توان پدیده مردسالاری و خیانت را مورد بررسی قرار داد. در جامعه مردسالار مرد برای انتخاب همسر دست به انتخاب می زند و نه زن . معیارهای او هم معیارهای ناشی از مردسالاری و نگرشهای جنسیتی خودش است. در جوامع سنتی تر این به شکل عریان تری خود را نشان می دهد مادر پسر، عروس را باید بپسندد ؛ دوشیزه بودن به عنوان مهمترین ملاک و بعد شرایط خانوادگی و اقتصادی و تحصیلی و ....این البته یک طیف از خیلی کم تا خیلی زیاد را شامل می شود (شدت و ضعف دارد)
حال اگر به این قواعد نانوشته (سنت) قواعد نوشته شده ( قانون) را اضافه کنیم، سیستم خاصی بوجود می آ ید که بر روابط خانوادگی جامعه ما سایه افکنده است؛ مرد علوه بر این که ، با معیارهای سنتی اجتماعی همسر خود را برمی گزیند، قوانینی هم که از پشتوانه شرعی و سنتی برخوردارند این معیارها را تکمیل و تقویت می کنند. پس از ازدواج نیز اوست که می تواند اجازه ادامه تحصیل و اشتغال و شرکت در مجامع اجتماعی را بدهد یا خیر. در نتیجه زن با این شرایط وارد پروسه زندگی یکنواخت روزمره ای می شود که کارش خانه داری و بچه داری است و حضور در عرصه های اجتماعی را به سرعت از دست می دهد و این برایش نقصانی به بار می آورد که او را در دایره « ضعیفه انگاری» جامعه سنتی حفظ می کند. نقصانی که ناشی از حضور قوانین سنتی و مردسالاری ناشی از آن است.
در نتیجه عدم حضور اجتماعی و اقتصادی زن در جامعه، او امتیازات اجتماعی و پرستیز اجتماعی را ازدست می دهد. طبقه اجتماعی و پایگاه اجتماعی او بنا به پایگاه اجتماعی و طبقه اجتماعی مردان وابسته اش ( پدر و همسر) تعریف می شود.
این وضعیت شاید در جامعه شدیدن سنتی چالش عمده ای را به بار نیاورد اما در جامعه ای که رو به مدرنیسم دارد چالش بس عمده ای است.
با نگاهی خردتر، micro ، نیز می توان خیانت در بین مردان را بررسی نمود در ارتباط با طبقه اجتماعی، تحصیلات،پ ایگاه اجتماعی، نگرشهای مذهبی، و ...