۱۳۹۵ تیر ۱۵, سه‌شنبه

عباس کیارستمی


چه مرگ نمادینی کرد عباسمان ... در انتهای آن جاده ی پرپیچ و خم زیبا که عمری به عشق دویده بود، شاید آن درخت دوردست در بالای آن تپه، همان کشوری بود که با او مهربان بودند و قدردانش بودند ... کسی چه می داند شاید دوستی در انتظارش بود... شاید می خواست دمی دور شود از این خاک غریب... مگر نه اینست که همه ما دیری است که یک پای در وطن داریم و یک پای در غربت... حالا می آید تا در خاکی آرام بگیرد که خانه اش در آنجا بود و هرگز راضی به ترکش نمی شد...
* نقاشی از استاد فرشید مثقالی

هیچ نظری موجود نیست: