۱۳۹۵ دی ۵, یکشنبه

وقتی سکوت می کنیم


 دوستی که دبیر دبیرستان است تعریف می کرد، که یک روز در مدرسه شان جنینی پیدا می کنند ؛ طبق معمول مدیر مدرسه می آید و خط و نشان هایی می کشد که وای به حال هرکس که این کار را در مدرسه من انجام داده است و اگر بفهمم فلان می کنم و بهمان می شود.. و بعد از چند روز خانم پزشک یا ماما یا پرستاری را می آورد که بچه ها را معاینه کند تا بفهمد چه کسی باکره نیست تا گناه را به گردن او بیندازد! 
نتایج نشان می دهد که فقط تعداد اندکی از دخترها باکره اند. و خانم مدیر نا امید و عصبانی تر می شود و برو بیاهای بعدی و تهدیدهای بعدی شروع می شود...
 حالا بماند که رفتارهای اجتماعی جامعه پزشکان و پرستاران(چه زن و چه مرد) آسیب شناسی ویژه ای را می طلبد که در دامن زدن به فرهنگ سنتی، دست کمی از سنتی ترین افراد جامعه در برخورد با تابوهای اجتماعی ندارد.
 و مادر و پدرانی که سکوت کرده اند و اجازه داده اند دخترشان مورد معاینه ای تا این حد بی شرمانه و غیرانسانی قرار گیرند.
و دبیرانی که در آن مدرسه درس می دهند و خودشان را نماد تعلیم و تربیت می دانند.
 آپارتاید جنسیتی به این می گویند ...

۲ نظر:

کوچه ای بی انتها گفت...

شرم آوره! از اون شرم آورتر اون سکوت ذلت باره که معمولا هم بخاطر اینه که کسی فکر نکنه طرف خرده برده ای داره. اگر یکی از اون مادرها جرات میکرد و کشیده ای آبدار به گوش خانم مدیر میکشید شاید دیگران هم توانایی ابراز وجود میداشتن. تغییرات عمیقی زیر پوست جامعه در حال گذاره و کمتر کسی مطلع.

Unknown گفت...

بله موافقم همین سکوتهای ذلت بار همین سکوتهای خرد خرد که داره روی هم تلنبار میشه و معلوم نیست به چه سرانجامی برسه ولی هرچه هست خوشایند نیست