۱۳۹۷ خرداد ۱۳, یکشنبه

در مذمت پنهانکاری


خشونت علیه کودکان و نوجوانان   نوجوانان، به هیچ وجه خاص جوامع جهان سوم یا جوامع مسلمان نیست. در کشورهای پیشرفته نیز کودکان و نوجوانان از پیامدهای خشونت رنج می‌برند و آزارهای جسمی و جنسی و روانی ، تندرستی و تعادل عاطفی و روانی آنها را به خطر می‌اندازد . علاوه بر این در همه جا،  خشونتهایی که علیه کودکان و نوجوانان به خصوص در عرصه‌های عمومی به وقوع میپیوندد، هول و وحشت، اضطراب و دلهره و احساس عمیقی از ناامنی اجتماعی ایجاد میکند. بنابراین مسئله در همه جوامع کم و بیش مشابه است وجستجوی راهکارهای دقیق و ظریف برای شناختن ریشه های این خشونتها و بحث و بررسی آن از زوایای گوناگون به بحث و بررسی است که تفاوتها را نشان می دهد.

در این نوشته کوتاه برآنم سه رویکرد مهم را در رابطه با خشونت جنسی در مدارس با توجه به واقعه اخیر خشونت علیه نوجوانان منطقه دو تهران پی بگیرم:

#خشونت_جنسی عموما خشونتی #مردانه است و از طرف بزرگسالانی صورت میگیرد که دارای قدرت بدنی، قدرت اقتصادی و قدرت اجتماعی هستند و کودکان و نوجوانان بعنوان افرادی بی قدرت به این بزرگسالان وابسته هستند و توانایی پایان بخشیدن به خشونت را ندارند. رفتارهای جنسی جزو خصوصی‌ترین رفتارها قلمداد می شوند و تابوهای فراوانی ان را فراگرفته است. بررسی و شناخت این نوع خشونت ها (که خود نیز انواعی دارد)در مقایسه با خشونت جسمی بسیار مشکلتر است زیرا آثار قابل رویتی ندارد و خصوصی قلمداد شدن آن، #تابو بودن و #مگو بودن ان به ویژه در سیستم آموزشی افشای آن را دشوار میکند و با توجه به این ویژگی‌ها، آزارگران با ایجاد حس شدیدی از گناه و ناامنی روانی در کودکان و نوجوانان، انها را طعمه خود میسازند.

راهکارهایی که بنام تربیت در مدارس صورت میگیرد اغلب با بهره‌گیری از انواع ممنوعیتها، اجبارها و الزامهای فراگیر، بطور ثابت و بی‌وقفه ای رفتارها و حرکات دانش‌اموزان را کنترل می کند و انقیاد و اطاعت‌پذیری را به صورت امری بیرونی و درونی تامین و تضمین میکند. نتیجه چنین فرایندی بدنی «مطیع و فرمانبردار» است که میتواند آسیبهای جبران‌ناپذیری به جای گذارد. به طوری که دانش‌اموز توانایی «نه گفتن» و «مقاومت کردن» را از دست میدهد و در مقابل تهدیدها، تطمیعها و .. وادار به سکوت میشود.

با وجود پیشرفتهای آموزشی در جامعه ما هنوز هم اموزشهایی در زمینه آگاهی سازی درباره مسائل جنسی وجود ندارد و مجرمان با «هنجاری کردن» این رازهای مگو ؛ رفتاری را «درست» و «بهنجار» جلوه میدهند که در جامعه «غلط»، «غیراخلاقی» و «آسیب زننده» است و نوجوانان را وادار به سازگاری با این الگوها میسازند.

ضروری قلمداد نشدن تصویب قوانین مربوط به حقوق کودکان و نوجوانان ، زمینه‌های آسیب کودکان و نوجوانان را در جامعه فراهم می‌اورد. اگرچه ماده 2 #قانون_حمایت_از_کودکان_و_نوجوانان مصوب 1381 در ایران هرگونه تربیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب صدمه جسمی، روحی یا اخلاقی به آنان شود و سلامت جسم و روانشان را به مخاطره اندازد ممنوع کرده است؛ اما برای پایان دادن به خشونت علیه کودکان و نوجوانان باید امکان #حمایت_های_قانونی و دادخواهی های موثرتر، روشنگری کودکان و نوجوانان و خانواده‌ها و روش‌های پیشگیری از جرم  از سوی قانونگذاران مورد توجه قرار گیرد و به تصویب رسد. و  با تغییر هنجارها در جهت #کودک_محوری، ایجاد نهادهای مدنی حمایت از کودکان باید به مقابله با انواع خشونت برخاست.

به یاد داشته باشیم که به جز کسب آگاهی برای کاهش این رخدادهای تلخ، تامین امنیت روانی این نوجوانان آسیب دیده و خانواده هایشان بسیار مهم است و نیازمند حمایت های اجتماعی از سوی مردم  و حمایتهای قانونی از سوی نهادهای قانونگذاری هستند.
منصوره موسوی
منتشر شده در روزنامه قانون
دوازدهم خرداد 97

ghanoondaily.ir/fa/pdf/main/1241/11

هیچ نظری موجود نیست: