۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

زن بودن یا مرد بودن … مسئله این نیست

زن بودن یا مرد بودن … مسئله این نیست!
به نظر بعضی زن بودن اندوهناک است. خوب آنها تنها یک درصد دارایی دنیا را در اختیار دارند، معمولا” ثروتی برای خود ندارند- حتی اتاقی برای خود- اکثریت آن‌ها به کارهای یکنواخت و تکراری خانه داری مشغولند، در کشور ما بدون اجازه شوهر یا پدرشان نمی‌توانند سفر کنند، حق طلاق ندارند، ارث و دیه و شهادت‌شان نصف مردان است، بعضی مواقع حتی در زندگی زناشویی مانند بردگان جنسی با آن‌ها رفتار می‌شود و سرپیچی از خواسته‌های همسران‌شان به آن‎ها از نظر حقوقی صفت ناشزه می‌دهد که می‌تواند باعث طلاقشان شود، آن‌ها از نظر بدنی ضعیف از نظر روحی حساس و شکننده و از نظر ذهنی و عقلی باهوش هستند و خیلی چیزهای دیگر که زن بودن را اندوهناک می‌کند. اما زن بودن شادی‌هایی هم دارد.
زنان از منظری ظریف و حساس به جهان می‌نگرند، آن‌ها به هر دلیلی، گذشته‌ای سخیف و خشن نداشته‌اند، آن‌ها کمتر از مردان دزد، قاتل، ظالم و ستمگر بوده‌اند آن‌ها مال مردم را نخورده‌اند. یا به عناوین مختلف مردم را فریب نداده‌اند و هرگز نخواسته‌اند آن‌ها را به جای خاصی هدایت کنند و بعد به بیراهه ببرند. وفکر می‌کنم ستمدیده بودن بازهم از ستمگر بودن بهتر است.
مردان همه چیز داشته‌اند و زنان همه چیزی را که اکنون دارند بدست آورده‌اند. به مردان از زمانی که پسر بودنشان اثبات می‌شود حق داشتن خیلی چیزهایی را که الان دارند اعطا می‌کنند اما زنان به محض اینکه دختربودنشان اثبات می‌شود حق داشتن خیلی چیزها از آنان گرفته می‌شود. در بازی زندگی مردان همیشه روی صحنه و زنان پشت صحنه بوده‌اند. مردان همواره نقش‌های عالی و ناب و زنان همواره نقش‌های پست و بی ارزش را اشغال کرده‌اند. و اکنون زنان در تلاش بدست آوردن نقش‌های جدیدند نقش‌هایی که خود می‌آفریینند آن‌ها حتی به نقش‌های مردانه هم چشم ندارند سهم خود را از این نمایش می‌خواهند.

هیچ نظری موجود نیست: